متن سخنراني مهدي سامع در فوروم اجتماعي اروپا در پاريس- 13نوامبر 2003

 

مبارزه كردهاي ايران عليه ستم ملي

 

مهدي سامع

Mehdi_samee@yahoo.com

 

رفقاي گرامي، خانمها و آقايان

من به عنوان يك ايراني كه چندين سال در جنبش مردم كردستان فعاليت كرده ام،  در ابتدا از طرف گروه تدارك فوروم اجتماعي ايران اجازه مي خواهم كه همراه شما ياد هزاران تن از زنان و مردان كردستان ايران كه طي يك صد سال اخير در مبارزه براي آزادي، عدالت و حقوق ملي جان باخته و يا در شرايط كنوني در زندانهاي رژيم ديكتاتوري مقاومت مي كنند را گرامي داريم. من كوشش مي كنم به طور خيلي مختصر شما را در جريان تلاش و مبارزه كردهاي ايران قرار دهم.

  

1- نگاهي كوتاه به تاريخ

 

كردها يكي از قديمي ترين مردم جهان و  اقوام تشكيل دهنده سرزميني بوده اند كه بخشي از آن ايران كنوني را تشكيل مي دهد.كردها از تشكيل دهندگان امپراطوري ماد در 700 سال قبل از ميلاد مسيح بوده اند.

 

در آستانه ظهور و گسترش اسلام در 1400 سال پيش، كردها تحت فشار و ستم پادشاهان ساساني بوده و از اين جهت از لشگركشيهاي خلفاي اسلامي عليه امپراطوري ساساني استقبال كردند. 

 

اندكي كمتر از 500 سال پيش، در جنگ چالدران كه بين شاه ايران و امپراطوري عثماني درگرفت، دولت عثماني بخش بزرگي از خاك كردستان را ضميمه امپراطوري خود نمود و اين وضع تا جنگ جهاني اول و سقوط امپراطوري عثماني ادامه يافت.

 

با شكست دولت عثماني و تقسيم سرزمينهاي تحت سلطه آن  به وسيله فاتحان جنگ يعني دولتهاي فرانسه و انگليس بخشهايي از كردستان كه تحت تسلط دولت عثماني بود به عراق و سوريه واگذار شد و بخش قابل توجهي از كردستان همچنان در اختيار دولت جديد تركيه باقي ماند كه بيشترين جمعيت كرد را دارا مي باشد.

در كردستان ايران حدود 8 مليون كرد وجود دارد.

 

2- مختصري از مبارزه مردم كردستان ايران براي رفع ستم ملي

 

پس از جنگ جهاني اول و گسترش مبارزه استقلال طلبانه در تمامي كشورهاي تحت سلطه استعمار، كردها نيز براي حقوق ملي و اجتماعي خود در چهار كشوري كه در آن زيست مي كنند به مبارزه براي آزادي به اشكال مختلف و با شعارهاي محوري پيرامون مساله ملي دست زدند. اين مبارزه در سالهاي پاياني جنگ جهاني دوم ابعاد جديدي پيدا كرد.

 

در سال 1942 در كردستان ايران يك سازمان سياسي به نام «كومله ژ.ك» به وسيله زنده ياد قاضي محمد كه يك ناسيوناليست ترقيخواه بود اعلام موجوديت نمود  و در سال 1945 در كنگره اول نام خود را به «حزب دمكرات كردستان ايران» تغير داد و برنامه اصلي خود را بر اساس شعار «دمكراسي در ايران و خودمختاري در كردستان» اعلام نمود. 

 

در  ژانويه 1946 اين حزب با پشتيباني مردم كردستان ايران و با توجه به شرايط پس از پايان جنگ و ضعيف بودن رژيم ايران، مبادرت به تشكيل « جمهوري خودمختار كردستان» نمود و در يك مجمع ملي، قاضي محمد به عنوان رئيس دولت خودمختار انتخاب شد.     

 

در 11 ژانويه 1946 قاضي محمد در يك كنفرانس مطبوعاتي در پاسخ به سوال يك خبرنگار كه از وي پرسيد:«در تهران شايع است كه كردها تحت رهبري  شما از ايران جدا شده و خواهان استقلال كردستان مي باشند»، پاسخ داد كه «نه خير، حقيقت ندارد. براي اين كه ما خواهان اجراي قانون اساسي هستيم و مي خواهيم در چارچوب ايران خودمختاري داشته باشيم.» نكته مهم كه بيان كننده نگرش ترقيخواه اين رهبر كرد است  اين است كه در اين مصاحبه قاضي محمد از دادن حق راي به زنان دفاع مي كند.

 

جمهوري خودمختار كردستان ايران از طرف دولت مركزي كه از طرف استعمار انگليس حمايت مي شد و  يكي از مباني آن «ستم ملي» بود به رسميت شناخته نشد. و پس از يك سال خود را منحل و زنده ياد قاضي محمد و تعدادي ديگر از همكاران او توسط رژيم شاه به جوخه هاي اعدام سپرده شدند. از آن پس مبارزه در كردستان ايران به شكل مخفي و در مواري به صورت جنبش مسلحانه جريان پيدا كرد. 

 

در سال 1953 طي يك كودتاي امپرياليستي كه به وسيله سيا و سازمان جاسوسي انگليس طراحي شده بود و به وسيله تعدادي از ارتشيان و باند هاي سياه اجرا شده، دولت ترقيخواه دكتر محمد مصدق سرنگون شد و با به قدرت رسيدن مجدد محمد رضا شاه و سركوبهاي گسترده در سراسر ايران، مردم كردستان نيز به شدت سركوب و امكان هرگونه مبارزه مسالمت آميز و علني از آنان سلب شد.

 

در سال 1967 تعدادي از جوانان كرد در كوههاي كردستان دست به يك جنبش مسلحانه زدند كه اين جنبش نيز با سركوب رژيم شاه كه مورد پشتيباني آمريكا قرار داشت مواجه شد و پس از يك سال و چند ماه شكست خورد.

 

پس از اين تا سرنگوني رژيم پادشاهي در ايران و استقرار دولت مذهبي آيت الله خميني موسوم به جمهوري اسلامي، مبارزه در كردستان ايران به صورت كاملا مخفي و يا به صورت شركت جوانان كرد در گروههاي سراسري مخفي جريان پيدا كرد.

 

3- سركوب كردها در رژيم مذهبي و استبدادي جمهوري اسلامي حاكم بر ايران

 

كردهاي ايران همچون ساير مليتهاي ساكن ايران در يك مبارزه مشترك عليه رژيم سلطنتي وابسته به امپرياليسم، اين رژيم را در فوريه سال 1979 سرنگون كردند.

 

اما رژيم جمهوري اسلامي  به رهبري آيت الله خميني از همان ابتدا به سركوب مردم كردستان مبادرت ورزيد. پس از سرنگوني رژيم سلطنتي حزب دمكرات كردستان ايران فعاليت علني خود را در كردستان ايران آغاز نمود و علاوه بر اين حزب يك سازمان محلي ديگر به نام «سازمان انقلابي كردستان ايران(كومله)» و نيز سعبه هاي كردي سازمانهاي سراسري ايراني كه مهمترين آنها سازمان چريكهاي فداي خلق ايران بود، به فعاليت علني در كردستان دست زدند.

در اولين عيد نوروز پس از انقلاب، مردم شهر سنندج مورد سركوب وحشيانه قرار گرفتند.

 

در 19 اوت سال 1979، خميني طي يك فرمان«جهاد» دستور به سركوب گسترده مردم كردستان داد.

اين عكس يكي از نمونه هاي بيشمار اعدامهايي است كه در آن شرايط توسط دادگاههاي شرع جمهوري اسلامي كه قاضي آن آيت الله خلخالي بود، صورت گرفت.

 

اين سركوب گسترده با مقاومت مردم كردستان سبب عقب نشيني آيت الله خميني گرديد و دولت مركزي حاضر به مذاكره با يك هيات نمايندگي از طرف مردم كردستان گرديد.

 

در 25 دسامبر 1979 طرحي از طرف «هيات نمايندگي خلق كرد» كه مسئول مذاكره با دولت مركزي بود، به دولت مركزي ارايه شد كه با مخالفت جدي خميني روبرو شد.

 

در آوريل 1980 به فرمان خميني حمله گسترده اي به كردستان ايران آغاز شد و طي چهار سال تمامي مناطق آزاد از دست نيروهاي سياسي كردستان خارج شد.

 

طي اين حملات گسترده هزران نفر از مردم غير نظامي كشته و مجروح شدند. شهرها و روستاهايي كه مقاومت مي كردند به محاصره در آمده و ويران مي شدند.

 

سركوب گسترده مردم كردستان، همراه با سركوب گسترده مردم سراسر ايران صورت مي گرفت. چندين ده هزار تن از مبارزان همه ي مليتهاي ساكن ايران به جوبه اي اعدام سپرده شدند.

 

4- ترورها در خارج از ايران

 

رژيم مذهبي و ديكتاتوري حاكم بر ايران در خارج از مرزهاي ايران نيز به ترور مبارزان كرد مبادرت ورزيد. چند صد نفر از مبارزان كرد و رهبران سياسي جنبش كردستان همراه با بسياري از مبارزان ايراني غير كرد در گوشه و كنار جهان ترور شدند.

 

در 13 ژوئن 1989 آقاي دكتر عبدالرحمن قاسملو، دبيركل حزب دمكرات ردستان ايران به همراه دو نفر ديگر بر سر ميز مذاكره با نمايندگان جمهوري اسلامي در وين(اطريش) ترور شدند. دولت اطريش عوامل اين ترور را بلافاصله و بدون هرگونه بازپرسي به ايران فرستاد.

 

در 4 سپتامبر 1989 آقاي صديق كمانگر، وكيل دادگستري و عضو كميته مركزي كومله در شهر رانيه در كردستان عراق ترور شد.  

 

در 17 سپتامبر 1992 آقاي دكتر محمد صادق شرفكندي، دبير كل حزب دمكرات كردستان ايران به همراه سه نفر ديگر در رستوران مكينوس در برلين ترور شدند.

پس از اين ترور تعدادي دستگير و در يك محاكمه طولاني در آلمان، قضات دادگاه در راي نهايي خود اعلام كردند كه مسئولان طراز  اول جمهوري اسلامي آمران اين ترور بوده اند.  

 

اين تنها چند نمونه از صدهاي تروري است كه جمهوري اسلامي عليه پناهندگان سياسي و  مخالفانش در خارج از مرزهاي ايران انجام داده است و دولتهاي اروپايي عموما در مورد آن سكوت كرده و يا تحت عنوان منافع ملي، از دستگيري و محاكمه عوامل ترور سرباز زده اند.

 

در همين جا از طرف گروه تدارك فوروم اجتماعي ايران به فوروم اجتاعي اروپا پيشنهاد  مي كنم كه كميته اي را براي بررسي اين ترورها و ارايه گزارش آن به اجلاس سال آينده فوروم اجتماعي اروپا تشكيل دهد.

 

5- چالشها و چشم اندازها

 

ايران كشوريست چند ملييتي و چند فرهنگي است. مساله حق تعين سرنوشت مليتهاي ساكن ايران طي صد سال گذشته  مورد سركوب و يا ناديده گرفتن از طرف قدرتهاي حاكم گرديده است. در چالشهاي مربوط به مساله ملي، امپرياليستها همواره سياست مزورانه اي اتخاد كرده. سركوب كردها در ايران با تائيد و يا سكوت قدرتهاي بزرگ روبرو شده است.

 

مهمترتن جريانهاي سياسي در كردستان ايران، براي مساله حق تعين سرنوشت مردم كردستان از خودمختاري در چارچوب يك ايران دمكراتيك دفاع كرده اند اين موضع مورد دفاع اكثر سازمانهاي ترقيخواه سراسري در ايران نيز هست.

 

ديدگاه اين جريانهاي سياسي براي مساله ملي در كل كشور «نظام فدرالي» است كه تحقق آن را منوط به ايجاد شرايط دمكراتيك و ابراز نظر تمامي طرفهاي درگير در مساله مي دانند.

 

در شرايط مبارزه مردم كردستان ايران با مبارزه مردم سراسر ايران عليه نظام مذهبي و ديكتاتوري حاكم پيوند خورده است. از نگاه نيروهاي سياسي كرد ستان ايران، بدون تحقق دمكراسي و ايجاد يك حكومت لائيك در ايران، مردم كردستان ايران به خواستهاي خود نمي توانند دست يابند.

 

آقاي عبدالله حسن زاده دبيركل حزب دمكرات كردستان ايران در يك پرسش و پاسخ  در مورد خودمختاري و ماهيت اين شعار و اينكه خود مختاري با فدراليسم تفاوت دارد گفته است: «ما اولين حزب سياسي كشور بوديم كه شعار فدراليسم را مطرح كردم و از آن نيز حمايت مي‌كنيم اما به خود اجازه نمي‌دهيم خود را وكيل ساير خلق‌ها و ملت‌هاي ساكن ايران بدانيم و به جاي آنها تصميم بگيريم0 ما ترجيح مي‌دهيم روي خواست خود كه جنبه محلي دارد وخاص خلق كرد است تاكيد كنيم و به همين دليل ما شعار خود مختاري را دنبال مي‌كنيم و آن را با شعار دمكراسي براي ايران تكميل مي‌كنيم.»

 

مساله مهم در شرايط كنوني فقدان سازمانهاي اجتماعي توده اي مستقل است كه به علت شرايط ديكتاتوري و سركوب نمي توانند شكل بگيرند.

 

فوروم اجتماعي اروپا و فورومهاي جهاني بايد فشار به حكومت ايران به منظور تحقق شرايط دمكراتيك كه مردم بتوانند براي سرنوشت خود تصميم بگيرند را در دستور كار خود قرار دهند.

 

نبايد گذشت كه حكومت با سركوب مردم و يا امپرياليستها با جنگ وعوامفريبي، مردمي را به روز سياه بنشانند.

 

وجود سازمانهاي اجتماعي توده اي در كنار احزاب سياسي در يك شرايط دمكراتيك، امكان مي دهد كه در مورد مساله ملي و حق تعين سرنوشت، در شكل مسالمت آميز به سود همه مليتهاي ساكن ايران تصميم گيري شود. اين شكل از تصميم گيري و مشاركت عمومي امكان هرگونه مداخله امپرياليستي و يا ارتجاعي از جنبش مردم را سلب مي كند.

 

فورومهاي اجتماعي با فشار بر حكومت ايران براي تحقق دمكراسي و به رسميت شناختن حقوق مردم و فشار بر حكومتهاي اروپايي براي وادار كردن حكومت ايران به رعايت حقوق شهروندان ايراني، امكان حل مساله ملي به شيوه دمكراتيك را فراهم مي كنند.