بازگشت به صفحه نخست

 

 

بهشت كوچك كارفرمايان دنيا

 

اينجا ايران است، داعيه‌دار دفاع از حقوق مستضعف و سر دهنده شعار عدالت!

 

آرش كسرايي

 

 

اينجا در گوشه‌اي از دنيا، نقطه‌اي وجود دارد كه در آن بي شك، بهترين امكانات براي كارفرمايان دنيا وجود دارد. نيروي كار ارزان كه در قبال 8 ساعت كار -كه بعضاً به 12 ساعت هم مي‌رسد- تنها حقوق 2 تا 5/2 ساعت از كار خويش را دريافت مي‌كنند. مي‌تواني آنها را بيمه كني يا اگر نخواستي از بيمه كردن ايشان هم صرف‌نظر كني يا حتي راه بهتري هم هست، اخراجش كني و وقتي مستمري بگير بيمه بيكاري شد، دوباره استخدامش كني تا صندوق بيمه بيكاري كه با پول همان بيكاران اداره مي‌شود، مجبور شود تا حقوق و حق بيمه وي را بپردازد. هر سال هم مي‌تواني در انتهاي سال، الم شنگه‌اي راه بياندازي و با اخراج برخي از همين افراد، ادعا كني كه آنقدر دستمزدشان بالاست! كه نمي‌تواني حقوقشان را پرداخت كني و از اين راه به دولتي كه خود بزرگترين كارفرمايان است، بفهماني كه امسال هم بايد حقوقشان را كمتر از افزايش نرخ تورم –عجب واژه رعب انگيزي- افزايش دهي، كه نه، كاهش دهي. خيالت هم راحت باشد كه چه چپ –عجب واژه مسخره‌اي در اين نقطه از دنيا- و چه راست به قدرت برسد، هم و غمش، دفاع از حقوق توست و لاغير. همه اينها كنار، مي‌تواني بحران در واحدت ايجاد كني و براي پرداخت حقوق همين بدبخت‌ها، وام‌هاي كلان بگيري و بزني در كار ساخت و ساز و پول روي پول بگذاري و به ريش بانك و كارگر بخندي.

در كنار تمامي اين مواهب، اين را هم در نظر داشته باش كه كارگرانت هيچ وقت جرات اعتصاب ندارند كه غيرقانوني است و در ضمن، اگر هم خداي ناكرده توفيق داشتي و واحدت بيشتر از 35 كارگر داشت و ايشان هم، جسارت و گستاخي به خرج دادند و تشكلي ساختند، مي‌تواني نماينده‌اي به ميانشان بفرستي كه مي‌تواند تا بالاترين حد از نمايندگي كارگران، ارتقا يابد و هميشه به ياد تو و منافع تو باشد.

اگر خوب فكر كني، مي‌فهمي كه اينجا ايران است، داعيه‌دار دفاع از حقوق مستضعف و سر دهنده شعار عدالت!

 حالا نمايندگان مجلس هفتم مي‌توانند راحت باشند از اينكه اتهام بي‌خاصيت بودن مجلس اين دوره را خنثي كرده‌اند. اين البته اتهام من نيست. يكي از همين نمايندگان مي‌گفت. مي‌گفت كه اگر مجلس هفتم طرح‌هاي كارگري را يا مسكوت گذاشت و يا رد كرد، حداقل دست‌اندازي بيشتري هم به حقوق ايشان نكرد، ولي كميسيون تلفيق نشان داد كه اين‌طور هم نيست و مي‌توان به قول خودشان، از همين مجلس هم انتظار كان لم يكن كردن حقوق كارگران را داشت.

به ياد بياوريد روزهايي را كه طرح بيمه كارگران ساختماني تصويب شد، هر روز يكي از همين نمايندگان، با ژست خاصي كه قصد داشت به همه يادآوري كند كه من بودم كه اين طرح را به سرانجام رساندم، از احقاق حقوق اين قشر عظيم كارگري خبر مي‌داد. به ياد بياوريد كه چگونه در راهروهاي باشکوه بهارستان جولان مي‌دادند و چه مصاحبه‌هايي كه نمي‌كردند و انگار يادشان نبود كه اين طرح تا چه اندازه خانمان‌سوز است! و تا چه ميزان مي‌تواند قيمت پايين مسكن! در كشور را تحت‌الشعاع قرار دهد.

همه چيز اين كشور بوي تبليغات مي‌دهد. سفر مي‌روي براي تبليغ است، موعظه مي‌خواني، تبليغاتي، نطق مي‌كني، تبليغاتي، نقد و تخريب مي‌كني، تبليغاتي و سهميه‌بندي هم مي‌كني، تبليغاتي!

طرح بيمه كارگران ساختماني را تصويب مي‌كني و شعار مي‌دهي كه حقوق كارگران را به ايشان بازگرداندم، وزارتخانه‌ها را متهم مي‌كني كه آيين‌نامه طرح عظيم ما را تنظيم نكرده‌اند، آنگاه با هماهنگي با همان كساني كه متهمشان كرده‌اي، اجراي طرح را تا پايان سال 87 به تعويق مي‌اندازي كه هم انبوه‌سازان عزيز را نگران نكني و هم اين فرصت را به دولت بدهي كه در پايان سال 87، اگر احتياجي به راي همين كارگران داشت، در هياهويي دوباره، طرح نيمه‌جان را حياتي دوباره دهد تا سرازير كند آرايي به صندوق‌ها. فراموش نكن، اينجا ايران است، بهشت كارفرمايان دنيا.

 

پانويس. اين مطلب مي‌توانست نام جهنم كارگران دنيا را هم داشته باشد، اما اگر جايي بهشت كارفرمايان بود، مشخص است كه جهنمي است براي كارگران.