بازگشت به صفحه نخست

  

کره و مسائل بین المللی

Noam Chomsky  باSun Woo Leeمصاحبه  

JoongAng /  26.01.2006

برگردان ناهید جعفرپور

بخش اول

 

سئوال: حال شما چطور است. سلامتی برقرار است؟

 

جواب: تشکر. همانطور که می بینید حالم خوب است.

 

سئوال: آیا شما در این اواخر در باره کره تم خاصی را دنبال می کنید؟

 

جواب: کره در جهان نقش بسیار مهمی را ایفا می کند. اولا اینکه توسعه اقتصادی در این کشور بسیار استثنائی بوده است. همچنین از زمانی که دیکتاتور یون سرنگون شد توسعه سیاسی اش هم قابل توجه شده است. در واقع جامعه ای زنده وهیجان انگیز شده است. خیلی چیزها اتفاق می افتد.

اگر به کره بروم برخی چیزها وجود دارند که باید انجام بدهم. دعوت نامه من را سازمان بین المللی صلحی در کره صادر کرده است. سازمانی که تلاش می کند اختلافات میان کره جنوبی و شمالی را تا حدودی حل نماید. من به احتمال قوی در این باره کارهائی خواهم نمود. دعوت نامه دیگری از جزیره یجو دارم. جائی که خیلی دلم می خواهد بروم. فکر می کنم در آنجا سالگرد یک قتل عام برگزار می شود. آنجا جائی است که من همیشه دلم می خواسته بروم. من اعتقاد دارم که دولت و رئیس جمهور هر دو در مقابل یک بحران اتمی خطرناک موضعی عاقلانه را پیش گرفته اند.

 

سئوال: ما در کره در باره رسوائی گزارش تحقیقات تقلبی دکتر هاوانگ شوکه شدیم. آیا شما در این باره چیزی شنیدید؟

جواب: بله طبیعتا

 

سئوال: گذشته از جدل های بر سر وجود یاخته های تیره ای پراهمیت، برخی چنین استدلال می کنند که این گونه تحقیقات یعنی تحقیقاتی که ضروریند تا یاخته های تیره ای را از جنین جدا نمود، به لحاظ اخلاقی قابل فکر است. شما در این باره چه فکر می کنید؟

 

جواب: من فکر می کنم که باید این کار به نوعی انجام شود که حقوق انسانی را خدشه دار نکند. من اعتقاد دارم آن یاخته های تیره ای که بطور معمول برای کار تحقیقی جمع آوری می شوند از جنین هائی گرفته می شوند که منهدم شده اند. بنابراین اگر که این یاخته ها مورد استفاده قرار گیرند به کسی آسیب نمی رسد. در واقعیت هم این خود امکانی را به وجود می آورد تا سلامتی و زندگی بسیاری از انسانها بهبود یابد و شاید هم بطوری جدی. در واقع سئوال اینجاست که یاخته های یک نوزاد مرده را می توان برداشت تا شاید توسط آن زندگی بسیاری از انسانها را نجات داد و همچنین برای تحقیقات استفاده نمود؟. تحقیقاتی که بسیار موثر است و دانش را جلو می برد و بسیاری از بیماری های لاعلاج  را با استفاده از این یاخته ها علاج می نماید؟ من اعتقاد دارم که این کار با ارزش است. من واقعا متاسفم که این اتفاق افتاد. ولی یک چنین اتفاقاتی پیش می آید. تحقیقات علمی با تحقیقات تاریخی فرق دارند. اگر اشتباهی شود و یا تقلبی صورت گیرد، خیلی سریع جلوی آن گرفته می شود. زیرا که انسانهای دیگری این آزمایشات را ادامه می دهند. این مسئله همیشه وجود داشته است اما همواره تحقیقات ادامه داشته است.

بطور واقعی من فکر می کنم در اینجا سئوالات مهمتری وجود دارند. در اینجا اوضاع بسیار جدی است. اوضاعی که شاید آنچنان غمناک نباشد اما بطور دراز مدت بسیار مهمند. موضوع بر سر مقالات در مجلات پر تیراژ و مهم است. اگر که یک بررسی آماری کنیم می بینیم که همواره به نفع کسانی که سرمایه گذاری می کنند در فضائی مشخص پیش گوئی هائی می شود و این پیش گوئی ها تعیین می کنند که چه چیزی علنی شود و چه چیزی علنی نشود. به این مفهوم که کارهای آزمایشی و تفسیر این کارها به نفع کنسرن ها مشخص می شوند. کنسرن هائی که آنها را تامین مالی می کنند. این تنها یک تقلب نیست.  به این معنی که اخبار منفی گزارش داده نمی شوند. مسئله این جاست که اخبار گزینش می شوند. البته این موضوع را به این سادگی ها نمی شود اثبات نمود. اما بطور دراز مدت خود این قضیه می تواند نتایج منفی داشته باشد. یعنی اینکه باید دید داروهائی که انسانها استفاده می کنند در دراز مدت چه ریسک هائی به همراه خود خواهند داشت؟

در باره تحقیقات هاوانگ با وجود اینکه این تحقیقات اتفاقی بسیار بد و برخوردی غلط بود اما خوشبختانه به کسی آسیب نرساند. اگر اطلاعات در باره یک دارو تقلبی باشد، آنوقت باید طور دیگری به این قضیه نگاه کرد. در اینجا این مشکل وجود دارد و آنهم مشکلی بزرگ که همانطور که گفتم برای تصیح این مشکل احتیاج به زمان و تحقیق مجدد است. نمونه های دیگری هم در این مورد وجود دارند. مثلا مسمومیت در اثر سرب که موضوعی بسیار مهم است. هیچکس نمی داند چه تعدادی کودک در جهان در اثر این مسمومیت مرده و می میرند. زمانی که در سال های 20 کنسرن ها شروع کردند از سرب برای بنزین استفاده کنند دقیقا می دانستند که این سرب سمی است. اما آنها این قضیه را فاش نکردند. آنها به اندازه کافی از این قدرت سیاسی برخوردار بودند که نگذارند دولت ها این موضوع را مجددا مورد تحقیق قرار دهند و یا افشا کنند. در حدود 50 سال طول کشید تا بالاخره این مسئله افشا شد. هزینه ها وحشتناک بود. دقیقا بسیاری از مسائل دیگر در اطراف ما چون این مسئله پیش می روند. باز هم مثال دیگری می زنم، در سرتاسر جهان درجه ابتلا به سرطان روز بروز در حال رشد است. بخصوص در کشورهای صنعتی و کاملا مشکل است که بتوان تک تک عوامل را دنبال نمود. اما این احتمال قوی هم وجود دارد که سموم شیمیکال باعث این مسئله می باشند. کنترلی واقعی برای از بین بردن این سموم انجام نمی پذیرد. حال چرا این کنترل نمی شود بر می گردد به قدرت نهاد های مالی و قدرت کنسرن ها و ... و هم چنین قدرت بر دولت ها که ماهیتا وظیفه دارند کنترل اساسی بکنند که از گسترش سمومی که باعث تهدید جامعه می شود جلوگیری نمایند.

بطور واقعی هم این اتفاقات غمناک را، یعنی اتفاقاتی که باعث می شوند زندگی انسانها به خطر انهدام بیافتند، گذشته از فجایع زیست محیطی و این مسئله که هیچ اقدامی در این باره نمی شود و گرم شدن کره زمین که واقعا بحرانی اساسی برای بشریت است و ...... را باید بسیار جدی گرفت و در مقالبش کاری کرد تا این خسارات نقصان یابند. زیرا اگر در مقابل این خطرات کاری کنیم شاید بتوانیم زندگی برای نوه هایمان را قابل تحمل کنیم. بنا بر این در مقابل این آسیب های بسیار بزرگ بر داشتن یاخته از جنین مرده خیلی کوچک و ناچیز بنظر می رسد.


سئوال: شما بعنوان یک نفر با تحصیلات آکادمیک در افکار عمومی در باره این مشکل یعنی نتیجه گیری متقلبانه از تحقیقات چه کرده اید؟ و اصولا در ایالات متحده آمریکا با اینگونه تقلب ها چگونه برخورد می شود؟

 

جواب: وقتی آدم مجلات علمی را می خواند و مقالات را ملاحظه می کند، بعضی وقت ها این طور به نظر می رسد که نویسنده ها مقالاتی می نویسند که در این مقالات از نظرات قبلی خود عقب نشینی می کنند زیرا تحقیقات بعدی نشان می دهند که آنچه که آنان نوشته بودند غلط بوده است. یا اینکه آنها اطلاعات را دوباره بازنگری می کنند و می بینند که نتیجه دیگری بدست آمد از آنچه که آنان حدس می زدند. بسیاری دیگر مقالاتی می نویسند که در آن مقالات نظرات خود را تصحیح می کنند. در بسیاری از بخش های علمی سریعا برای جلوگیری از چنین مشکلاتی تصیحاتی انجام می پذیرد و باید سریعا عمل شود. اما آنچیزی که به هزینه های مالی برمی گردد به لحاظ شیوه مشکل و پیچیده تحقیق مجدد بسیار مشکل ساز است. اما در این باره بسیار جدی عمل می شود و من نمی دانم که آیا شکل بهتری برای برخورد با این قضیه وجود دارد یا نه. دانشمندان ضرورتا کارهای همدیگر را امتحان می کنند ( کنترل می کنند) و در اینجا می تواند زدو بند هائی شکل بگیرد.

 

سئوال: آیا این آدمها یک طوری مجازات می شوند؟  آیا دستگیر می شوند؟

 

جواب: بله و نه . تقلب در تحقیقات جرم نیست. بلکه تنها نادرست است. برای مثال به کنسرن های توتون نگاه می کنیم .کنسرن هائی که مدتها طولانی اطلاعات در باره انعکاس مرگ آور آن چیزی را که می سازنند مخفی داشته و از آن حرفی نزدند. در این راستا برخی از مجازات ها هم صورت پذیرفت که خیلی سخت هم نبودند. کنسرن ها خیلی ساده برای جرائمشان مجازات نمی شوند. جنایت های کنسرن " وایت ـ کالور " به ندرت مجازات می شوند. در این باره تحقیقات بسیاری وجود دارد. در این تحقیقات از دو مثال صحبت می شود: موضوع بر سر دو کنسرن بزرگ داروئی است. من فکر می کنم کنسرن های " الی  لی لی" و " اسمیت کلین" که در حال حاضر در یک کنسرن بزرگ دیگر ادغام شدند. این موضوع بر می گردد به سالهای 80 . تا آنجائی که خاطرم است، یک سری شکایت بر علیه این دو کنسرن شده بود. زیرا که این کنسرن ها اطلاعات در باره برخی دارو ها را عوض نموده بودند و در آنها دستکاری کرده بودند. اطلاعات غلطی که باعث مرگ هزاران نفر در جهان شد. 

 در حدود 80000 هزار انسان را پیداشدند که بخاطر این دارو ها بسیار زجر کشیده بودند و به این لحاظ هم یک طومار تهیه نموده و بر علیه این کنسرن ها شکایت نموده بودند. البته در دادگاه برنده شدند و این کنسرن هم خسارتی شامل 80000 دلار پرداخت نمود یعنی نفری یک دلار برای کسانی که این همه سخت آسیب دیده بودند. اگر یک آدم مسئول این بود که 80000 نفر آسیب ببینند، مطمئنا حکم دادگاه مبنی بر پرداخت جریمه نقدی 80000 دلاری نبود و مجازات خیلی سنگین تر از این بود اما این چنین با جنایت های کنسرن ها معامله می شود. در واقعیت هم بررسی های بسیاری در باره اقدام به قتل عمد از سوی کنسرن ها وجود دارد. اینکه کسی با این آگاهی که کاری را می کند باعث مرگ افراد می شود به آن کار دست بزند . این کار را قتل عمد از سوی کنسرن هامی گویند و خیلی هم اتفاق می افتد ولی هیچگاه دنبال این جرائم گرفته نمی شود.

 

 در انگلستان قرن هاست که این رویه ادامه دارد .یعنی دقیقا از زمان انقلاب صنعتی. اولین کتاب در باره قتل عمد کنسرن ها که از سوی حقوق دان بریتانیائی نوشته شد ، هفت یا هشت سال پیش علنی گشت. نویسنده از من خواست که مقدمه ای بر این کتاب بنویسم. دقیقا من تازه از این طریق فهمیدم که چنین کتابی نوشته شده است. اما آنچیزی که به آمریکا برمی گردد: من اصلا مطمئن نیستم که تا چه اندازه در آمریکا این مسئله مورد تحقیق قرار گرفته است. سیستم های قدرتمند شیوه هائی دارند که توسط آن خود را در مقابل مجازات ها حفظ می کنند. در واقع هم این قضیه در باره تمامی موضوعات بین المللی صادق است. مثلا اگر به تریبونال نورنبرگ / توکیو توجه کنیم ، بخصوص درنورنبرگ در آنجا روبرت جکسون نماینده شاکی اصلی به این نتیجه رسید که ما وقتی بطور کل جنایاتی را از این قبیل فقط محکوم می کنیم، وقتی خودمان این جنایات را انجام می دهیم همین روند محاکمه برای ما باید صورت پذیرد. این اتفاق افتاد؟ بزرگترین جنایت بین المللی، آنطوری که در نورنبرگ از آن نام برده شد ،یعنی جنایتی که باعث تمامی این بدبختی هاست و این جنایت ها از آن ناشی می شود و انسانهائی در نورنبرگ برایش به دار آویخته شده اند، جنایت حملات جنگی است. این حملات جنگی هم بسیار جدی تعریف شده اند. حمله جنگی این است  که کسی نیروهای نظامی اش را به کشوری دیگر گسیل کند. 
باشه من در زمانی مناسب به این مسئله برخورد خواهم کرد.

 

سئوال: در بعد مشخصی پیشرفت های علمی و تکنولوژی در انسان حس وحشت را بر می انگیزد. شما با توجه به این مسئله آینده بشریت را چگونه می بینید؟
 
جواب: انسانها امروز در مقابل بزرگترین خطر تاریخ قرار گرفته اند.  این چنین چیزی تا کنون وجود نداشته است. منظورم این است که  دو بحران بزرگ وجود دارد که در واقعیت زندگی آینده بشریت را بزودی بطوری جدی تهدید می کند. وحشتناکترینش جنگ هسته ای است. این یک مشکل جدی است و در حال حاضر هیچ کجا به اندازه کافی در باره آن بحث و گفتگو نمی شود. اما وقتی که ما نوشته ها و بررسی های تحلیل گران استراتژی  و همچنین دیگر کسان را که به این موضوع پرداخته اند ، نگاه می کنیم، می بینیم که بسیاری از این ها بحران امروزی را بعنوان جدی ترین بحران تا کنونی و جدی تر از هر بحرانی در زمان جنگ سرد می دانند.
خیلی چیزها می تواند اتفاق بیافتد. از هم بدتر این است که تروریست ها بتوانند تسلیحات هسته ای را مورد استفاده قرار دهند. برای مثال بکاربری یک بمب هسته ای در نیویورک است.

سازمان امنیت آمریکا این تخمین را زده است که  امکان بکارگیری یک بمب سه گوش در عملیات بعدی و انفجار آن در حدود 50% است. همانزور که می دانید هیچکسی نمی تواند پیشگوئی کند که آسیب ها و خسارت های آن چقدر است.
اما جدی تر از همه یک حمله واقعی هسته ای است و این روز به روز احتمالش بیشتر می شود. اگر به آنچه که بنام سیستم دفاعی موشکی نام دارد توجه کنیم آنزمان به دلایل ادعای بالا پی خواهیم برد. خوشبختانه تا به امروز این سیستم دفاعی موشکی هنوز نشانی از خود بروزنداده است که عمل خواهد نمود و از این بابت هم مرتب انتقاد می شود که پول برای چیزهائی خرج می کنیم که خوب عمل نمی کند. اما این یک سوءتفاهم است زیرا خطرواقعی از سوی سیستم دفاعی موشکی زمانی است که نشان دهد عمل می کند. اگر آمریکا یک سیستم دفاعی داشته باشد که بتواند از آن استفاده کند آنزمان هر دشمن فعالی وسیله ای می سازد تا قدرت آن را خنثی کند. منظور روسیه و چین است. که این کار را کرده اند آنهم نه تنها فقط با گسترش گسترده تاسیسات اتمی شان و تسلیخات اتمی شان، بلکه با ابزاری که می تواند هر گونه سیستم دفاعی موشکی را خنثی سازد واین مسئله خود خطر را صدچندان می کند. آنهم نه فقط برای آمریکا بلکه برای تمامی جهان.

این سیستم دفاعی موشکی و موشک های هسته ای اش از سوی سیستمی اتمی کنترل می شود و با کامپیوتر فعال می شوند. ما جزئییات کار روسیه و چین را نمی دانیم اما در باره سیستم آمریکا خیلی می دانیم. سیستمی که دقیقا نشانه گیری شده اند. این سیستم تا کنون صدها اشتباه کامپیوتری داشته است. صدها نمونه که کامپیوتر اشتباهی اعلام خطر نموده است و اعلام نموده است که یک حمله موشکی انجام می پذیرد و در این حالت برای انسانها چند دقیقه بیشتر زمان نمی ماند که تشخیص دهند آیا حمله ای وجود دارد یا نه و بدبختانه تا کنون کنترل انسانی به این نتیجه رسیده است که اعلام خطرها اشتباه بوده است. اما کافی است که تنها یکبار این مسئله اشتباها انجام نپذیرد آنزمان چه فاجعه ای رخ خواهد داد؟  اما سیستم روسی و چینی این چنین دقیق هدف گیری نشده است. بنابراین سیستم دفاعی موشکی آمریکا و بعد وسیع امکانات نظامی اش  ، روسیه و چین را مجبور می نمایند که امکانات خود را گسترش دهند و این مسئله برای کره جنوبی و ژاپن خطر بزرگی است. زیرا که آنها دقیقا در وسط قرار گرفته اند. اگر چین نیروی نظامی اش را تقویت کند در این صورت هند هم به همان سرعت و وسعت قدرت نظامی اش را بالا می برد. اگر هند قدرت نظامی اش را گسترش دهد در این صورت پاکستان هم همان کار را خواهد نمود و به این صورت کشور ها یکی بعد از دیگری به این کار دست می زنند. هر چه بیشتر گسترش تسلیحاتی شود به همان اندازه خطر بزرگتر می شود. مسلما این تسلیحات آنچنان  بزرگ و قوی نیستند اما مهم این است که از کنترل خاصی برخوردار نیستند و این مسئله هر روز بیشتر و بیشتر می شود.

 

سئوال : باشه ما مجددا در باره مشکل تسلیحات هسته ای صحبت خواهیم نمود. بگوئید دومین خطر چیست؟

 

جواب:  

 دومین خطر فاجعه های زیست محیطی است. در اینجا موضوع بر سر مدت زمانی طولانی است. یک جنگ هسته ای می تواند در اثر یک اتفاق فردا اتفاق بیافتد. فجایع زیست محیطی در مدت زمانی دراز اتفاق می افتند. این اتفاق خواهد افتاد و بسیار جدی است. هیچکس نمی داند پیامد ها چیست اما مسئله ای جدی است.

 

سئوال: شما در باره دولت بوش چه ارزیابی دارید ؟ جنگ عراق هنوز به پایان نرسیده است چگونه می توان به آن خاتمه داد؟

 

جواب: دولت بوش خطرناکترین دولت هائی است که در آمریکا وجود داشته است. منظور من این است آنها در دوبخش مقاصدی و برنامه هائی را دنبال می کنند که ما هم اکنون در رابطه اش  و خطراتش صحبت نمودیم. آنها همچنین برنامه هائی را دنبال می کنند که خطر ترور را افزایش می دهند. چیزی که بسیار مشکل ساز است. این جنگی هسته ای نیست اما بسیار جدی است و تقریبا آگاهانه به اجرا در می آید. 

مثلا جنگ عراق با این انتظار اجرا شد که این جنگ خطر های توسط تروریسم و گسترش تسلیحات هسته ای را افزایش دهد و در واقعیت هم همین جوری شد. یکی از سازمان های امنیتی آمریکا که قبلا این هشدار را داده بود، تائید کرد که این واقعه انجام پذیرفته و مثلا تعداد حملات تروریستی درست یکسال بعد از جنگ تقریبا سه برابر شد و این افزایش همچنان ادامه دارد. آنچه که آنها می کنند علاوه بر افزایش خطر و صدمات برای  مردم آمریکا ، مسئله دومی هم وجود دارد و آنهم سیاست اقتصادی است که نسل های آینده را  شدیدا تحت فشار قرار خواهد داد. خسارات این سیاست اقتصادی را هم نوه های ما باید بپردازند. تا زمانی که آنها می توانند جیب هایشان را پر کنند برایشان بی تفاوت است که چه اتفاقی در آینده خواهد افتاد. بنابراین آنها و دوستانشان پول زیادی به جیب می زنند اما نوه های آنها زمانی باید جواب گو باشند و خسارت این سیاست ها را بپردازند. این چیزی که هم اکنون از جلوی چشمان ما می گذرد رسوائی بزرگی است.

برای مثال سیستم سلامتی و بهداشت آمریکا نمونه ای برای تهاجم به زندگی تمامی ملت های کشورهای صنعتی است. هزینه ها دوبرابر بیشتر از تمامی کشورهای دیگر صنعتی است. ولی نتیجه کاملا تاسف بار است. اوضاع آنچنان وخیم است که تصور نمی شود و دلیلش هم این است که همه چیز خصوصی است. تامینات بهداشتی هزینه بالای اداری دارد هزینه ای که دیگر سیستم ها ندارند. همچنین خیلی قوی کنترل می شوند. بوروکرات های شرکت های بیمه از روی سر دکتر ها همه چیز را کنترل می کنند. پرسشنامه های زیادی باید پر شوند و نتیجه تنها هزینه بالاست و در مقابل خدمات رسانی بسیار بسیار وخیم است و تازه هر روز بدتر هم می شود.

اگر می خواهی بدانی که تا چه اندازه وخیم است و تا چه اندازه بصورت بوروکراسی و کاغذ بازی پیش می رود می بایست تنها نگاهی به روند " سیستم مدیکیر" بیاندازی. جائی که دارو در اختیار انسانهای مسن قرار می دهد. آنها قانون جدیدی برای بیمه پزشکی داروئی در فضای " مدیکیر" وضع نمودند. این قانون از سوی شرکت های بیمه و کنسرن های داروئی پیشنهاد و مورد پذیرش قرار گرفت. واقعا یک هدیه غیر قابل تصور از جانب آنهاست. آنها مدارکی با صدها صفحه تنظیم نمودند و برای تمامی سالمندان کشور فرستادند. من هم یکی بدستم رسید. همچنین همسر من هم یکی گرفت. اگر مهم نبود به آن می خندیدیم . در حدود صد صفحه در باره این است که چه مزایائی وجود خواهد داشت اگر که از " مدیکیر" دارو بگیریم. من می بایست یک تیم از دستیاران بررسی و تحقیق را در خدمت می داشتم تا اینکه تنها بفهمم این سئوالات چه معنی می دهند و چه می خواهند بگویند. اگر آدم 80 ساله است هرگز نخواهد فهمید که موضوع از چه قرار است و چه باید بکند. منظورم این است که این پرسشنامه یک کابوس کاغذ بازی است.

هدف این کنسرن داروئی این است که شرکت های بیمه و کسانی که خدمات بهداشتی می دهند را ثروتمند کند. قیمت دارو در آمریکا از تمامی جوامع دیگر صنعتی بالا تر است. قیمت برخی دارو ها ده برابر بیشتر از همان دارو تولید شده در کارخانه جات شعبه این کنسرن در کشورهای دیگر است.  در تمامی کشورهای دیگر سود سرشار حاصل می شود اما در اینجا سود مطلق حاصل می شود. تمامی این اقدامات برای این است که سود بیشتر شود و خدمات و دارو رسانی مشکل تر. این به آن معنی است که سالمندان دیگر از دسترسی مرتب به دارو های موردنیازشان محروم گردند.

برای اکثر مردم در این کشور این مسئله بحران شخصی وحشتناک عظیم است و مسلما برای نسل های آینده فشاری مضاعف است. قیمت ها هر روز در حال افزایشند و در واقع بخشی بزرگ از بودجه مردم را بخود اختصاص داده است. از این رو این دولت از هر جهت خطرناک است.  ادامه دارد.....................