بازگشت به صفحه نخست

 

 

بهروز اسدي

مبارزه كارگران براي تحقق حقوق مدني خويش

در چند ماه گذشته به‌دامنه مبارزات مطالباتي كارگران ايران به‌شدت افزوده شده است و همين امر بيانگر آن است كه وضعيت اقتصاد ايران، پس از به‌قدرت رسيدن احمدي‌نژاد كه در انتخابات رياست جمهوري با وعده تقسيم درآمد نفت پيروز شد و مافياي نظامي حامي او، با شتاب رو به‌وخامت نهاده است. مواضع ضد اسرائيلي احمدي‌نژاد همراه با پروژه هسته‌اي رژيم ملاها بهترين زمينه را براي فرار سرمايه‌ داخلي به‌خارج و به‌ويژه به‌دوبي فراهم ساخت و نيز سرمايه‌خارجي كه در دوران رياست جمهوري خاتمي بسوي ايران روانه گشته بود، با توجه به وضعيت سياسي ناپايدار كنوني و فشار ديپلماسي دولت‌هاي امپرياليستي، از بازار ايران دور مانده و سبب وخيم شدن هر چه بيشتر وضعيت اقتصادي كشور گشته است. تمامي اين عوامل سبب شده‌اند تا تورم آن‌چنان ابعادي بخود گيرد كه بيشتر كارگران ايران با مزدي كه دريافت مي‌كنند، قادر به‌تأمين حداقل مخارج معيشتي خانواده‌هاي خود نباشند و بيشتر آنها زير خط فقر بسر مي‌برند.

متاسفانه جنبش كارگري در ايران هنوز از آن‌چنان رشد و توانمندي برخوردار نيست كه داراي سنديكاهاي مستقل باشد تا اين نهادها بتوانند با توجه به وضعيت كلي اقتصاد كشور در جهت بهتر شدن وضعيت زندگي روزمره آنها گام‌هاي لازم و ضروري را بردارند. بهمين دليل نيز با رشد فزاينده بحران اقتصادي و فقدان جنبش كارگري سازمان‌يافته، رژيم آيت‌الله‌ها و حكومت مافياي نظامي به‌رهبري احمدي‌نژاد ناگهان با جنبش خودبخودي كارگران روبرو شد كه هم‌زمان مطالبات اقتصادي خويش را با بوجود آوردن سنديكا‌هاي مستقل كارگري درهم‌آميختند و بهمين دليل سبب غافلگيري و  هراساني نهادهاي امنيتي، يعني دستگاه‌هاي سركوب رژيم گشتند.

با توجه به‌فقدان سازمان‌هاي صنفي، اين بخش از كارگران كه در تهران زندگي مي‌كنند و بخاطر گراني سرسام‌آور كرايه خانه، كالاهاي معيشتي و خريد خدمات ضروري، كارد به‌استخوان‌شان رسيده بود، بطور خودجوش سازمان‌هاي مطالباتي خويش را بوجود آوردند و كوشيدند توسط رهبران خويش خواست‌ها و مطالبات‌شان را با مديريت كارخانه‌ها و ديگر نهادهاي خصوصي و دولتي درميان نهند. اما از آنجا كه در جمهوري اسلامي نهادهاي صنفي مستقل از دولت قدرقدرت از حق وجود و فعاليت محروم‌اند، در نتيجه بيشتر رهبران چنين سنديكاهاي صنفي مستقل دستگير و روانه زندان‌ها شدند كه برجسته‌ترين نمونه يك‌چنين سركوب سازمان‌داده شده‌اي را مي‌توان در رابطه با سنديكاي مستقل كارگران و كارمندان شركت واحد اتوبوس‌راني تهران و حومه مشاهده كرد، آن‌هم باين دليل كه كارگران و كارمندان اين مؤسسه توانستند سنديكاي كوچك خود را كه در هيچ ارتباطي با ديگر نهادهاي مشابه در كشور قرار ندارد، بوجود آورند و بتوانند با بهره‌گيري از موقعيت استثنائي اين نهاد در تهران و حومه، با اعتصاب خود جمعيت 12 ميليوني ساكن در تهران‌بزرگ را با مشكلات ترافيك روزانه مواجه گردانند. مردمي كه روزمره با اتوبوس‌هاي شركت واحد به مدارس، دانشگاه‌ها، محل‌هاي كار خود مي‌روند و براي خريد مايحتاج روزمره خويش به ادامه كار شركت واحد نيازمندند، در عين نشان دادن تفاهم از خواست كارگران شركت واحد از حكومت خواستار رفع بحران شدند و رژيم نيز براي درهم شكستن اعتصاب به‌حق كارمندان و كارگران اين شركت، رهبران سنديكاي كوچك آنها را دستيگر و روانه زندان نمود و هزاران كارگر و راننده اتوبوس‌ها را كه تا رهائي رهبران سنديكاي خود حاضر به بازگشت به محل كار خود نبودند، از كار اخراج كرد و با استفاده از رانندگان سپاه، بسيج، ارتش و ديگر نهادهاي دولتي توانست بطور موقت هم كه شده، شبكه اتوبوس‌راني تهران و حومه را راه‌اندازي كند. رژيم ملاها براي آن كه بتواند مابقي رهبران سنديكاي شركت اتوبوس‌راني تهران و حومه را كه مخفي شده بودند، دستگير كند، اعضاي خانواده آنها را به گروگان گرفت و تا زماني كه اين افراد خود را تسليم دستگاه‌هاي امنيتي رژيم نكردند، زنان و فرزندان دستگير شده آنها را رها نساخت و با اين رفتار ضد انساني خود بار ديگر آشكار ساخت كه رژيم ولايت فقيه با جامعه مدني و نهادهاي مدني كه بدون پيدايش و دوام آنها تحقق دمكراسي پايدار در ايران غيرممكن است، رابطه‌اي دشمنانه دارد. 

براي آن كه خواننده اين نوشته از وضعيت جنبش مطالباتي و خودجوش كارگران در ايران با خبر گردد، در زير به چند مورد ديگر از تظاهرات و اعتصابات كارگري كه در چند هفته گذشته رخ دادند، اشاره مي‌كنم كه عبارتند از:

·       اعتصابات و اعتراضات كارگران شركت الكتريك رشت

·       اعتصابات و اعتراضات كارگران شركت پوشش بندر انزلي و رشت

·  اعتصابات و اعتراضات و مقاومت كارگران ايلام عليه تعطيل شدن 25 واحد توليدى وصنعتى كه منجر به بیكارى ١٣۰۰ كارگر در آن منطقه شده است.

·       اعتراضات كارگران شركت توليدى شهر سيب در كرمانشاه عليه اخراج بخشى از كارگران 

·       اعتصابات و اعتراضات كارگران شركت قوطىسازى زاگرس كرمانشاه 

·       اعتراض بيش از ٢۰۰ نفر از كارگران شركت ساختمانى ملى براى دريافت حقوق معوقهشــان

·  اعتراض ١٢۰۰ كارگر شاغل در شركتهاى سدسازى زيگورات و پرليد در ايلام جهت دريافت حقوق و مزايايشان

·       اعتراض ٢۵۰۰ كارگر كورههاى آجرپزى در خاتونآباد و پاكدشت     

·       اعتراض كارگران قراردادى فضاى سبز شهر كرج نسبت بهمظالم پيمانكارها

·       اعتراض ٢۰۰ كارگر شركت توليد دارو تهران عليه اخراج آنان

·  تجمع و اعتراض و اعتصابات غذاى برخى از كارگران معدن سنگرود عليه مسئولان براى احقاق ١٣ ماه حوق بهتعويق افتادهشان

البته اين فهرست پايان ندارد و هر روز كه مي‌گذرد، با جنبش‌هاي اعتراضي و مطالباتي كارگران ديگر نهادهاي توليدي و خدماتي روبرو مي‌شويم. ذكر تنها تعداد محدودي از اعتصابات و اعتراضات كارگران در يكماه گذشته خود گوياى عينى وضعيت بد و دشوار معيشتى و اجتماعى زحمتكشان ايران است.

براى نمونه: اعتصابات و اعتراضات كارگران و كارمندان شركت واحد اتوبوسرانی تهران براى دست يافتن بهخواستهاى مطالباتى اتحاد صنفىشان تا تشكيل سنديكاى مستقل پيش رفت، امري كه داراى بارى بسيار پر معنى است و از اهميت بسيار بالائى در پيدايش آگاهي طبقاتي كارگري برخوردار است و ديديم كه رژيم اسلامي  تاب تحمل آن جنبش را نداشت و از ابتدا كوشيد آن جنبش اعتصابي و اعتراضي كارگران و كارمندان شركت واحد را تخطئه و شانتاژ كند.

از آنجا كه تهديدات كارساز نگشت، بنا بر طبيعت اين رژيم، سركوبي، دستگيرى و زندانى كردنها آغاز شد، روندي كه هنوز هم ادامه دارد. رژيمى كه به زنان و فرزندان اين محرومترين قشر جامعه هيچگونه گذشت و ترحمى ندارد، با وقاحت براي تحقق اهداف ضد انساني خود اعضاي خانوادههاي رهبران مخفي سنديكاي مستقل كارگران و كارمندان شركت واحد اتوبوس‌راني تهران را دستگير كرد و مورد ضرب و شتم قرار داد.   

طبق آمار رسمى بانك مركزى ايران بيش از  ۵۰% مردم ايران زير خط فقر (طبق همين آمار مرز خط فقر٢۰۰هزار تومان است) زندگى مىكنند! اين در حالي است كـه حقوق و مزاياى يك كارگر شركت واحد با وجود شرايط سخت كاري و وضعيت بسيار بد محيط زيستى همراه با آلودگى هوا، فقط حدود ١٤۵ هزار تومان ميباشد.

جنبش اعتصابي و اعتراضي كارگران شركت واحد در ابتدا با وجود آئيننامههاى وزارت كار و غيره، بهعلت عدم پرداخت دستمزدها و پائين بودن آن و نداشتن قراردادهاى ثابت كارى و بيمههاى اجتماعى و آغاز شد و چون حق گرفتنى است، كارگران و كارمندان اين شركت با ضرب و شتم و تهديد بهاخراج روبرو شدند. اقدام به تشكيل سنديكاى مستقل براى بهره‌مندي از حقوق سنديكائي نخستين گام اساسى بود كه از سوي شاغلين اين شركت با درايت و هوشياري بسيار برداشته شد.

خانه كارگر و شوراهاى اسلامى وزارت كار از همه امكانات استفاده كردند كه جلوى تشكيل چنين سنديكايى را بگيرند، اما كارگران و كارمندان شجاع  شركت واحد با وجود دستگيرى ١٣۰۰ تن از آنان تن بهعقب نشينى ندادند (دست مريزاد).

قابل ذكر است كه بيشتر شاغلين اين مؤسسه كه بخاطر پائين بودن سقف دستمزدهاي خود زير خط فقر قرار دارند، بخاطر شركت در مبارزات اعتصابي و اعتراضي دچار هزينههاى سنگين و آسيبهاى اجتماعى زيادي شدهاند. و آن تعداد از كارگران اين شركت كه به‌جرم راه ‌انداختن اعتصاب از كار خود اخراج شده‌اند، در حال حاضر از هيچ‌گونه امنيت اجتماعي برخوردار نيستند و براي تأمين نيازمندي‌هاي معيشتي خانواده‌هاي خود هيچ منبع درآمدي در اختيار ندارند.

مهم‌ترين دستاورد‌ رويدادهاى اخير كه همراه با تشديد سركوب جنبش‌هاي مطالباتي پراكنده كارگران توسط دستگاه‌هاي سركوب حاكميت بود، عبارت بود از گسترش عمق شكافي كه ميان مردم و به‌ويژه زحمتكشان ناراضى‌ و رژيم ولايت فقيه موجود بوده است.

ويژه‌گي ديگر و با اهميت جنبش‌هاي مطالباتي اخير اشكال متنوعي است كه كارگران به اعتصابات و اعتراضات خود داده‌اند، يعني اشكالي را براي مبارزه خود يافته‌اند كه ويژه وضعيتي است كه آنها در آن بسر مي‌برند و تقليدي از كشورهاي ديگر نيست. به‌عبارت ديگر، مبارزات اخير كارگران ايران نشان مي‌دهد كه جنبش كارگري ايران هر چند بخاطر فقدان سنديكاهاي سراسري در پراكندگي بسر مي‌برد و مبارزات كارگران بيشتر به‌محيط كارخانه و يا مؤسسه‌اي محدود مي‌گردد كه در آن شاغل‌اند و بهمين دليل چون مبارزاتشان جنبه محلي دارد، در نتيجه از توانمندي زياد براي تحقق خواست‌هاي‌شان برخوردار نيست. اما كارگران ايران توانسته‌اند با بكاربرد اشكال ويژه‌اي از مبارزه هم از پشتيباني مردم برخوردار گردند و هم آن كه به دستگاه‌هاي رژيم آخوندي نشان دهند كه با ادامه سياست سركوب نمي‌تواند اين گونه جنبش‌هاي مطالباتي را مهار كند و جمهوري اسلامي، اگر نمي‌خواهد مشروعيت مردمي خود را از دست دهد، دير يا زود بايد موجوديت سنديكاهاي مستقل از حكومت را به‌پذيرد.

هرگاه مبارزه كارگران بتواند موجوديت خود را به‌رژيم ولايت فقيه بقبولاند، در آن‌صورت مي‌توان پذيرفت كه مبارزه طبقاتي در ايران به درجه و تراكمي رسيده است كه در نتيجه آن ديگر نمي‌توان از عدم حضور كارگران در عرصه سياسي و تعيين وضعيت كشور سخن گفت و بلكه بايد اميدوار بود كه پس از پيدايش سنديكاهاي كارگري، ديري نخواهد پائيد كه زمينه براي پيدايش حزب سياسي كارگري نيز فراهم گردد و جنبش كارگري با تشكل در دو سطح سنديكائي و سياسي بتواند به‌مثابه بخشي از جامعه در عرصه سياسي حضور فعال داشته باشد و در نتيجه به‌شتاب روند دمكراسي در ايران بطور چشم‌گيري بيافزايد.

اما اين امر تنها زماني شدني است، هرگاه جنبش مطالباتي بتواند از مرحله محدود كارخانه‌اي و محلي فراتر رفته و جنبه ملي بخود گيرد. سنديكاي شركت واحد اتوبوس‌راني تهران و حومه براي پيشبرد خواست‌هاي مطالباتي خويش از توانمندي بسيار بيشتري برخوردار مي‌بود، هرگاه خود به‌مثابه بخشي از سنديكاي سراسري شركت‌هاي اتوبوس‌راني ايران خواست‌هاي خود را كه بازتاب دهنده خواست‌هاي سراسري كارگران و كارمندان اين رشته خدماتي مي‌بود، عرضه مي‌كرد و در نتيجه از همبستگي و همدردي ديگر شاغلين اين رشته خدماتي برخوردار مي‌گشت.

اما تا زماني كه مبارزات مطالباتي كارگران جنبه محلي دارد و به‌محيط يك يا چند كارخانه محدود مي‌شود، امكان سركوب چنين جنبش‌هائي از سوي سرمايه‌داران و حكومت‌هاي حامي منافع سرمايه آسان‌تر است. و مي‌بينيم كه رژيم ولايت فقيه نيز با توجه به ابعاد پراكندگي جنبش‌هاي مطالباتي كارگران در ماه‌هاي اخير، كم و بيش توانست آنها را سركوب كند و حتي بخش جسور و شجاع كارگراني را كه اعتصاب كارگران و كارمندان شركت واحد اتوبوس‌راني تهران و حومه را رهبري كردند، از كار اخراج نمايد. 

بنابراين براي بيرون آمدن از اين وضعيت، آن طور كه فرخي يزدي يادآور شده است، «چاره رنجبران وحدت و تشكيلات است».

طبقه كارگر ايران اينك در مسيرى گام نهاده است كه ديگر نه تنها در جهت منافع رفاهى و صنفى خويش حركت مىكند، بلكه از آگاهي مناسبي براي شركت در مبارزات عام سياسى برخوردار گشته است. همبستگى و اتحاد با كارگران اعتصابى و پاسخ به نيازهاى آنان از جانب ديگر اقشار جامعه پاسخى مناسب در جهت تامين خواستهاى دمكراتيك، آزاديهاى فردى واجتماعى و رسيدن به عدالت اجتماعى واقعى است.

اگر كارگران ايران در انقلاب 1357 با خودآگاهي كاذب شركت جستند و تحت تأثير انديشه‌ها و باورهاي ديني خويش رهبري خميني را پذيرفتند، اينك با توجه به رشد آگاهي صنفي وگسترش ابعاد جنبش مطالباتي كارگري مي‌توان اميدوار بود كه از اين پس جنبش كارگري ايران با تكيه به منافع بلاواسطه خويش رهبران و احزاب سياسي و كاركردهاي آنان را خواهد سنجيد و در نتيجه تنها از رهبران و سازمان‌هائي پشتيباني خواهد كرد كه منافع بلاواسطه كارگران را در برنامه‌هاي سياسي، اقتصادي و اجتماعي خويش به‌اندازه كافي بازتاب مي‌دهند و در جهت تحقق خواست‌هاي كارگران گام‌هاي راه‌كارهاي عملي ارائه مي‌دهند.

خواست تشكيل سنديكاى مستقل كه موجب تحرك كارگران و حتي دستمزدبگيران بخش خدمات هم‌چون پرستاران، آموزگاران و ... نيز گشته است، آشكار مي‌سازد كه در همه شاخه‌هاي توليدي و خدماتي با جنبشي گسترده براي تحقق سنديكاهاي مستقل خويش روبروئيم. بنابراين وظيفه روشنفكران چپ و كساني كه خواهان تحقق جامعه‌اي دمكراتيك هستند، آن است كه از اين جنبش‌ها بدون چون و چرا پشتيباني كنند، زيرا بدون پيدايش سنديكاهاي مستقل، هرگز جامعه مدني متحقق نخواهد شد. سازمان‌هاي مطالباتي مستقل شالوده‌ اصلي سازمان‌هاي سياسي را تشكيل مي‌دهند. بدون سازمان‌هاي مطالباتي هيچ سازمان سياسي كه داراي وجه‌اي دمكراتيك باشد، نمي‌تواند در درازمدت پايدار بماند و در برابر هر حركت سركوب‌گرايانه ارتجاع داخلي و خارجي ازهم خواهد پاشيد و به‌سادگي نابود خواهد شد.

با توجه به‌وضعيت كنوني ايران، يعني روياروئي رژيم با امريكا و متحدينش كه به‌احتمال زياد سبب گسترش محاصره اقتصادي و رشد محروميت و فقر توده‌هاي كم‌درآمد خواهد گشت، چنين به‌نظر مي‌رسد كه در ايران يكبار ديگر با خيزشي عمومى روبرو خواهيم شد. ما به‌مثابه نيروهاي آگاه و هوادار كارگران و زحمتكشان بايد با تمام قوا با ترفندهاى رژيم و عوامل آشكار و پنها‌‌ن دولت "عدالت" و "مهرورزى" به‌مقابله برخيزيم و ماهيت واقعي‌ اين حكومت، يعني خصلت ارتجاعي و عقب‌گراي آن را افشاء نمائيم.

در چنين برهه از زمان، وظيفه، تكليف و مسئوليت تمامى نيروها و سازمانهاى سياسى دمكراتيك و آزاديخواه حكم ميكند كه با در نظر گرفتن منافع جنبشي كه در حال اعتلا است، از مبارزات كارگران و زحمتكشان ايران دفاع كنند. بهمين دليل نيز خطائى بس نابخشودنى خواهد بود، هرگاه نيروهاى آگاه، دمكرات، ترقي‌خواه، سوسياليستى و كمونيستى منافع نظرى و ذهنيشان را فراسوي خواست‌هاي جنبشهاي مطالباتى، سياسي و اجتماعى مردم ايران و به‌ويژه مبـارزات عملى و مستقل كارگران و زحمتكشان قرار دهند. در همين راستا وظيفه سازمان‌ها و عناصر دمكرات، آزاديخواه و سوسياليست ايراني كه در تبعيد بسر مي‌برند، آن است كه صداي جنبش‌هاي اعتراضي را به‌گوش مردم جهان برسانند و آنچه را كه سياست سركوب رژيم مانع از انعكاس آن در داخل كشور مي‌شود، از طريق رسانه‌هائي كه در بيرون از ايران وجود دارند، به‌اطلاع مردم ايران برسانند تا بتوان سياست خفقان و سركوب رژيم آخوندي را خنثي ساخت.

مبارزات اخير اپوزيسيون خارج از كشور و دفاع از خواستهاى كارگران شركت واحد اتوبوسرانی تهران و همبستگى بينالمللى در پشتيبانى از كارگران اعتصابى و تلاش براى آزاد كردن زندانيان سياسى و كارگران زندانى بارديگر ثابت كرد كه عليرغم پراكندگى و تشدد در ميان اپوزيسيون، آنجا كه منافع عمومى جنبش واقعى و عينى مد نظر است، مىتوان به‌اتحادي ميان گروه‌هاى سياسي فعال دست يافت.

پشتيباني محافل بينالمللى همچون سازمان جهانى كار (ILO)، سنديكاى آزاد بينالملى- سنديكاهاى كشورى و ايالتى در دنيا- همراه با تظاهرات خياانى اپوزيسيون تبعيدي ايران، همه و همه نشانگر همبستگى با خواستههاى بهحق كارگر و زحمتكشان ايران است كه امروز در بدترين شرايط معيشتى و اجتماعى بسر مىبرند. بنابراين  هر گونه كمك مالى به هر طريق مىتواند بر استقامت و پايدارى كارگران و خانواده هايشان تأثير به‌سزايىاشته باشد.

اين همبستگى طبقاتى توانسته است روحيهاى بالا و آگـاه را در ميان ديگر كارگران ايران همچون كارگران نساجى، پتروشيمى و ايران يكي از عوامل رشد جنبش اسلام‌گرائي در خاورميانه و از آن جمله پيروزي جمهوري اسلامي در ايران، طالبان در افغانستان و حماس در فلسطين، عكس‌العملي است از سوي توده‌هاي خاورميانه در برابر اين سياست دو پهلو و فاقد گوهرهاي دمكراتيك امريكا و اروپا. ادامه همين سياست ضددمكراتيك سبب شده است تا نيروهاي آزاديخواه و دمكرات نتوانند در ايران و ديگر كشورهاي منطقه رشد كنند، زيرا مردمي كه هر روزه با نتايج سهمگين سياست‌هاي دوپهلو و ضد دمكراتيك امريكا و اروپا روبرو هستند و با توجه به پائين بودن سطح آگاهي اجتماعي در اين كشورها، لاجرم بر اين باورند كه كاركردها و خواست‌هاي نيروهاي دمكرات به‌مثابه «ستون پنجم» كشورهاي امپرياليستي در خدمت منافع امريكا و اسرائيل قرار دارد.

خودرو بوجود آورد. حاكميت نگران توسعه و گسترش حقوق و مبارزه زحمتكشان است. رژيم آخوندي از تشديد مبارزات جسورانه و ماهرانه كارگران مي‌ترسد. تأثير متقابل اين مبارزات  رهنمودى است  براى همكاريهاى آينده ميان لايه‌هــاى مختلف جامعه، يعني كارگران، زحمتكشان، زنان، دانشآموزان و دانشجويان. زمــان براي فشرده‌تر ساختن صفوف مبارزه در ايران براى تحقق دموكراسـى، آزادى و عدالت اجتماعى فراهم گشته است.خنثى كردن توطئه‌ها و دسيسههاى ارتجاع حاكم در ايران تنها در همبستگى و پيوند با ديگر جنبشهاى واقعى مطالباتي و سياسي كه در ايران فعال‌اند، ميسر است.