بازگشت به صفحه نخست

 

پایان اسرائیل بزرگ

سر مقاله لوموند 31  مارس

برگردان : نادر نوری زاده

 

انتفاضه دوم، که در سپتامبر 2000 آغاز شد، وموجب جنگی پنجساله گردید، ناخواسته تغییری عمیق در داده های جنگ اسرائیل - فلسطین بوجود آورد و سیاست درونی دو متخاصم را ورق زد. حماس اسلامگرا، در سرزمینهای اشغال شده توسط اسرائیل از 1967، فتاح، نمایندگان تاریخی ناسیونالیزم فلسطینی را کنار می گذارد. از جانب اسرائیلیها، انتخابات پارلمانی 28 مارس، پارلمانی کاملا بی نظیر را مطرح می نماید.  

 

کدیما حزب «معتدل یا سانتریست» ، که چندی قبل از سکته مغزی آریل شارن بوجود آمد، با اینکه آرایی کمتر از انتظاراتش را  کسب نمود، ولی موجب گردید برای  نخستین بار به هژمونی تاریخی- صهیونیستی دو جناح رقیب – کار و راست ناسیونالیست –  پایان دهد، جناح هائیکه بطور متناوب از زمان پیدایش آسرائیل، 1948 تا به حال، حاکمیت کشور یهود را بعهده داشته اند. کدیما، نه فقط به صراحت متعهد شد که اسرائیل، بعد از خروجی که آریل شارن در اوت 2005 در غزه انجام داد، مجددآ بطور «یکجانبه»  از سرزمینهای ساحل غربی رود اردن خارج می شود، بلکه اینبار حزب اهود اولمر، در دراز مدت، از هم وجودی « دو کشور – دو ملت» بر روی سرزمینی که اسرائیلی ها آن را «سرزمین اسرائیل» می نامند، صحبت می کند.

 

رای دهندگان اسرائیلی، با قرار دادن کدیما و کارگر در راس امور، هواداران اسرائیل بزرگ و عمدتا طرفداران سرزمین اسرائیل را به عقب راندند. ائتلاف اتحاد ملی – حزب ملی مذهبی (PNR ) با هم شمارشی کمتر از دفعات قبلی شان کسب نمودند. از این به بعد، مخالفین خروج اسرائیلیها از سرزمینهای اشغالی فقط رقمی بیش از یک ششم کنست را نمایندگی می کنند.

 

آریل شارن، با خروج از غزه  و ایجاد کدیما، هم از یکطرف پشتیبانی بدست آورد و هم موجب تحولی اساسی در جامعه ی اسرائیلی شد. انتخابات در واقع نشان داد که برای اکثریت مهمی از اسرائیلی ها دیگر شکی وجود ندارد که حفظ یک کشور یهود و دمکراتیک بر جاه طلبی سرزمینی مرجح می باشد.

 

این مسئله در واقع دست کشیدن از تسلط طلبی بر مردم فلسطین تحت اشغال و بنابراین خروج مجدد از سرزمینها ی اشغالی محسوب می شود. اگر این درست باشد که در کمپ ناسیونالیستها ی فوق افراطی، حزب اسرائیل بیت نو (خانه ی ما اسرائیل ) از لیکود و حزب ملی- مذهبی پیشی گرفته است، بنابراین چنین تشکیلات لائیکی که حتی از «جدائی» با  فلسطینیها رادیکالتر صحبت می کند، دیگر به اسرائیل بزرگ وابسته نمی باشد. اصول مذهبی آن نیز می تواند به صورتی خلاصه شود :  یک کشور یهود تا حد ممکن بزرگ ولی با احتمال کمترین جمعیت عرب در درون آن.

 

راه و روشی که از این به بعد، توسط اسرائیلیها تعیین شده، اینست که : مرزهائی برپا شود تا آنها را از سنگینی اشغال فلسطینیها برهاند و امنیت شان را تضمین نماید. چیزی که میماند بدانیم، اینست که آیا، بعد از ورود حماس به قدرت در کمپ مقابل،  می شود این مرز را « یکطرفه» برقرار نمود؟ بیشمارانی، حتی در اسرائیل نسبت به آن شک دارند.