بازگشت به صفحه نخست

  

ارزیابی  جنبش سبز در ایران

 غلامعلی شكری

 

 

زندگی به همان اندازه که نیازمند تغذیه است به تنفس نیازمند است،احمقانه تر از این نیست که جامعه بشری به خاطر مصرف بیشتر راه تنفس را ببندد وزیست را به نابودی بکشاند. مقاله حاضر کوششی است درجهت ارزیابی موقعیت وحرکت جمعی طر فداران محیط زیست که یکی از مباحث عمده درعرصه عمومی ایران است.نگارنده پس از ارائه مقدمه ای در باب محیط زیست وتاریخچه شکل گیری تشکل های زیست محیطی وجنبش سبز درجهان سعی می کند به بحث مناقشه انگیز جنبش سبز درایران بپردازد. به نظر نگارنده حرکت جمعی سبزها درایران حداقل ویژگیهای مشترک جنبش های اجتماعی(مانند: وجود شبکه ای غیر رسمی،گفتمان آگاهی بخش وروشنگری، وتوان وفرصت اعتراض سیاسی) برخوردار نمی باشدولی وجود یک گرایش سیاسی-اجتماعی سبز درایران احساس می گردد.دراین ارزیابی از منابع کتابخانه ای همچون کتاب،نشریات ونمایه داخلی واینترنت استفاده شده است.

 

واژه های کلیدی:

محیط زیست گرایی،زیست بوم گرایی،جنبش سبزها،جنبش اجتماعی جدید،NGO های زیست محیطی

 

1

 

مقدمـه:

بحران محیط زیست امروزه یکی ازمهم ترین گرفتاری های جهانی به شمارمی رود. برای رویارویی با این بحران، مشارکت مردمی بیش از پیش ضروری است و به لحاظ اهمیت این امر است که سازمان های غیر دولتی وتشکل های مردمی زیست محیطی درسراسر جهان شکل گرفته اند تا این مشارکت راجهت دهی و هدایت کنند.

اندیشه مراقبت ازمحیط زیست ومحافظت بوم شناسانه ازآن،نخستین باردرکتاب" انسان وطبیعت " (1864)نوشته جورج پرکینز مارش بیان شده است.(آذرنگ،1364: 111)ولی دردهه1960 بود که بحث داغ محیط زیست وتکنولوژی به اوج خود رسید.البته طرح مسائل مربوط به تکنولوژی و محیط زیست ناگهانی و بدون مقدمه نبود.درواقع پس ازجنگ جهانی دوم وپیشرفت حیرت انگیز تکنولوژی ، محیط زیست به صورتهای گوناگون با تهدید عوامل مختلف روبرو شد.عواملی چون تابشهای اتمی، تجزیه ناپذیری سم های کشاورزی ومواد دفع آفات،خبرنابودی دریاچه اری بزرگترین دریاچه آمریکا،غرق شدن کشتی نفت کش توری کانیون ونشست نفت درآبهای اقیانوس ،انتشار خبر ارقام هراس انگیز رشد بی رویه جمعیت وگفت وگو از دشواریهای افزایش جمعیت،انتشار کتابهای جدی ومستنددرباره بحران های محیط زیست1 ومجموعه داستان های وحشت آور راشل کارسون، خصوصاً داستان"بهار خاموش" اش که بسیاری از مردم راعمیقاًتکان داد(همان:118-116)،از جمله عوامل روانی بودند که دردهه 1960 بازار بحث های محیط زیستی را گرم کرده بودند .اندیشه حمایت ازمحیط زیست مظهرتلاشی است برای گسترش مفهومی  که از جامعه داریم،فراتر بردن آن از نسل کنونی آدمی،وشمول آن برتمامی موجودات-اعم ازانسانی وغیر- انسانی، وحال وآینده-ونیز نظام زیستی کنونی که ما،جملگی،بخشهایی وابسته ازآن هستیم.

 

جنبش سبـز به عنـوان جنبش جدیـد اجتماعـی:

جنبش سبزها از جمله جنبشهای جدید اجتماعی است که با اندیشه های حفظ محیط زیست و کره سبز پا به عرصه فعالیت اجتماعی نهاده وبه سرعت هم،پا به عرصه ساختار سیاسی گذاشت . نهضت سبز ،تاحدودی به عنوان واکنشی دربرابر کارکردهای خود ویرانگر جوامع غربی، وتاحدودی به مثابه نوعی پاسخ به اگاهیهای روز افزون زیست محیطی شکل گرفت   

درتاریخچـه جنبش سبـزبه دوجنبش محیط زیست گرایـی وزیست بـوم گرایی(اکو لوژیسم) برمی خوریم که هر دوداعیه زیست بانی ومبارزه با آلودگی های زیستی را دارند.ولی باید بین این دو تمایز قائل شد، بدین گونه که محیط زیست بوم گرایی بطور جدی وبنیادی بامساله خطر های زیست محیطی و بحرانهای ناشی ازآن برخورد نمی کند بلکه دغدغه بیشتر برخورد تکنیکی و اصلاحی دارد .بعبارت دیگر،محیط زیست گرایی به دنبال رهیافت مدیریتی نسبت به مسائل زیست محیطی است ودلخوش به این باور است که بدون هرگونه دگرگونی بنیادی  درارزش های کنونی یا الگوهای تولید ومصرف می توان مسائل زیست محیطی را از میان برداشت. محیط زیست گرایـان ضرورتاً هـوادار نظر محدودیت های رشد نیستند و لغو"صنعت گرایی" را معمولاًدنبال نمی کنندآنها کمترازارزش ذاتی محیط غیر انسانی دفاع می کنند اکثرمحیط زیست گرایان بر این باورند که تکنولوژی، مسائل زاییده خودرامی تواند حل کند وبا این نظر که زندگی قناعتمندانه ضامن بقای زندگی بشر است مخالفند وآن را نابخردانه می انگارند.حال آن که زیست بوم گرایی می گوید که حیات پایدار وشکوفایی انسانها به دگرگونی بنیادی دررابطه ما باجهان طبیعی غیرانسانی وشیوه زندگی اجتماعی وسیاسی ما بستگی دارداز طرفی زیست بوم گرایی را باید به عنوان یک ایدئولـوژی سیاسی در نظر آورد ؛ ولی محیط زیست گرایـی به هیچ روی یک ایدئولوژی

3

نیست بطور کلی ، اگر جنبش سبزها رایک نظام سیاسی بدانیم محیط زیست گرایی اصلاح گرا بوده وزیست بوم گرایی یک شاخه انقلابی از جنبش سبز به شمار می رود .به همین خاطر برخی از نظریه پردازان سبز کوشیده اند سبزهای میانه رو را محیط زیست گرا توصیف کنند وزیست بوم گرایی را به سبز های رادیکال نسبت دهند.(دابسون:12-10)

طرفداران محیط زیست از دهه1990شروع به اعمال نفوذ برسیاست اجتماعی کردند.طبق آمار در این دهه، "80درصدآمریکائیها و بیش از دو سوم اروپائیان خودرا طرفدارمحیط زیست می دانسته اند" (کاستلز:147). جنبش های سبز دربیشتر کشورها غالباً به جز بهای سبزی وابسته اند که به دنبال انتخاب شدن درمجالس ملی اند.جنبش های سبز دربیشتر کشورهایی که حزب سبز دارند،این حزب را به گونه ای وسیله ای برای اعمال نفوذ درفراگرد قانون گذاری می بینند،چه در هنگام طراحی سیاست های ملی،چه درزمان بحث لوایح وچه موقع به اجرا گذاشتن این سیاستها و لوایح. آندری مارکویتس وفیلیپ گورسکی درکتاب خود"چپ آلمان"می گویندکه "درسراسر دهه 1980 سبزها به عامل اجتماعی کننده چپ آلمان تبدیل شدند به این معنا که عملاًتمام اندیشه های جدیدآن،نوآوری های سیاسی،فرمول بندی های استراتژیک،شیوه زندگی. . . از سبزها واجتماع آنها نشات گرفت."ویلی برانت صدر اعظم آلمان دوست داشت بگوید سبزها "فرزندان گمشده حزب سوسیال دموکرات"بوده اند،اما درحقیقت سوسیال دموکرات ها بارویارویی اجباری شان باجنبش محیط زیست تجدید حیات یافتند.(گیدنز: 62)

سابقه تشکل های زیست محیطی دردنیـا وایـران

صلح سبز بزرگترین  سازمان محیط زیستی جهان است، وشاید معروفترین نشریات محیط زیستی جهان نیز متعلق به این سازمان باشد که متکی بر اقدامات مستقیم غیر خشن وجهت گیری  رسانه ای است.این سازمان درسال1971در ونکور کانادا تاسیس شد ودر سال 1994به یک سازمان

 بین المللی وشبکه ای تبدیل شد که 6میلیون نفر عضو از سراسر جهان وعایدات سالانه ای بالغ بر100 میلیون دلار داشت

اولین پیمان زیست محیطی در تاریخ؛در سال1971(1350 ش)دررامسر،یکی از شهر های ساحلی وسر سبز ایران، نهایی شد و به امضاء رسید .پیمان رامسر یا کنوانسیون تالاب ها اکنون به عنوان یک موافقت نامه مهم درخصوص مراقبت ومحافظت از تالاب های جهان مطرح است . بنابراین از نظرتاریخی ایران طلایه دارحفاظت از محیط زیست در جهان بوده است پس از آن درسال1972در استکهلم "کنفرانس محیط زیست انسانی"برگزار گردید وبیانیه ای26ماده ای صادر شد که دراصل19به آموزش درباره موضوعات زیست محیطی برای نسل جوان وبزرگسال تاکید شده بود.بیست سال بعد از کنفرانس استکهلم یعنی درسال1992درشهر ریودوژانیرو برزیل اجلاسی باعنوان"سران زمین"برگزار گردید(کنفرانس محیط زیست وتوسعه)که حاصل آن منشوری به نام "دستور کار21"بود .منشور زمین یا بیانیه ریو دارای27اصل بود.دراصل 10 به مشارکت شهروندان ذینفع دررفع مسائل زیست محیطی اشاره می کرد وبراساس اصل بیست ویکم بربسیج خلاقیت، آرمانها وتهور جوانان جهان برای مشارکتی جهانی جهت حصول به توسعه پایدار وآینده بهتر برای همه تاکید شده بود.

جنبش محیط زیست درایران از اواسط دهه70 شمسی شکل گرفت ولی هنوز به دلایلی که درادامـه خواهد آمد آرمانهای کلـی خودش راپیدا نکرده است. سازمانهای غیر دولتی زیست محیطی به عنوان بخش مهمی از این جنبش ،حرکت خود رازودتر آغاز کرده اند.ازاولین سازمانهای غیردولتی زیست محیطی ایران یک تشکل غیر رسمی بود که حرکت خود را از1349 آغاز کرد.این تشکل درواقع شامل گروهی از مردم روستای اشکذر یزد بود که به منظور مقابله باهجوم شن های روان تشکیل شد. "انجمن حمایت از حیوانات" نیـز یک سازمان غیر دولتی دیگر بود که چند سال 

 

قبل از انقلاب تاسیس شد وپس از انقلاب منحل گردید.پس از انقلاب به دلیل رویدادهای مهمی مانند جنگ که درکشور به وسعت اثر گذارد،روند ایجاد سازمانهای غیر دولتی زیست محیطی در ایران متوقف شد واین وضع تاحدود سال1370 ادامه داشت.تشکل های زیست محیطی باتعریفی که امروز ازNGO ها داریم از سال1371(1992م) بعد از کنفرانس ریو،درایران بوجود آمدند.تابحال تعداد تشکل های یافته شده درزمینه محیط زیست 375  تشکل1 گزارش شده است که فعالیت اکثر این سازمان ها،آگاه سازی وآموزش است وغالباً درباره مسائل محیط زیست شهری فعالیت می کنند. ولی بعضی از زمینه های کار تخصصی مانند حیوانات ،توسعه روستایی،بیابان زدایی وحفاظت از جنگل نیز درکار آنها دیده می شود.روش فعالیت آنها شامل،برگزاری کلاس وکارگاه های آموزشی،آموزش چهره به چهره درمحله ها،برگزاری سمینار وهمایش های علمی وآموزشی، انتشارات،دادن بیانیه، برگزاری نمایشگاه وبازار سبز و. . . می شود.

اخیراً نیز بعضی از آنها درحال وارد کردن خود به رده های بالای تصمیم گیری هستند.برای مثال ارائه پیشنهاد به کارشناسان برای تهیه برنامه پنج سال سوم، برگزاری جلسات بحث وگفتگو با نمایندگان مجلس واعضای شوراهای شهر وارائه پیشنهاد برای وضع قوانین از جمله فعالیت های انجام شده NGOهای زیست محیطـی است که به منظور اثر گذاردن دربرنامه های کلان انجام می شود.

جنبش سبز درایـران:مناقشه ای دروجود یاعـدم وجود آن

اکنون باگذشت حدوداً 13سال از تشکیلNGOهای محیط زیستـی درایران آیا می توانیم بگوئیم

که درکشورمـان جنبشـی به نـام جنبش اجتماعی سبز داریـم؟! جنبش اجتماعـی یکـی از انواع "رفتارهای جمعی"است .رفتار جمعی پاسخ عده ای از مـردم به یک وضعیت یامساله ای خاص

 

 است.این رفتارها درجامعه به شکل های گوناگونی تجلی می یابدوتنها یکی از آنها به شکل"جنبش اجتماعی"است(جلائی پور،1381: 19).به نظر نگارنده جنبشی به نام جنبش سبز درایران نداریم. چرا که حرکت جمعی طرفداران محیط زیست درایران وقتی یک جنبش محسوب می شود که توانسته باشدحداقلی از ویژگیهای مشترک درجنبش های اجتماعی رابه دست آورد.از منظر جامعه شناختی سه ویژگی ذیل حداقل هایی است که درتمام جنبش هایی که تاکنون اتفاق افتاده قابل ردیابی است.اول،جنبش های اجتماعی ازشبکه ای غیر رسمی(عمدتاً غیرحکومتی)از روابط متقابل میان تعدادی از افراد،گروه ها وسازمان های فعال تشکیل می شوند.دوم،جنبش های اجتماعی از طریق یک گفتمان آگاهی بخش درحامیان خود،روشنگری،هویت،شور وامید برای رسیدن به هدفی مشترک ایجاد می کنند. سوم،جنبش های اجتماعی درفرایندتغییرات اجتماعی(تغییروضع  تبعیض آمیز موجود)از لحاظ "سیاسی"یا"فرهنگی" بامخالفان خود حتی اگر درحکومت سنگر گرفته باشند وارد مبارزه وآماده پرداخت هزینه می شوند.(جلائی پور،1384: 11)

به نظر می رسد که هنوز درایران زمینه نارضایتی عمومی درمسائل زیست محیطی وجود ندارد و گفتمان سبز درایران گسترش پیدا نکرده است.به هر صورت هواداران محیط زیست نه تنها درایران بلکه درسراسر جهان راه بسیارپر نشیب وفرازی رادرپیش رودارندوشاید سخت ترین قسمت مسیر- شان هم این باشد که بتوانند به مردم بقبولانند مشکلاتی که باآسیب وزیان طبیعت ومحیط زیست درآینده برای انسان به وجودخواهد آمد بسیارجدی وخطر ناک است وآنها راوادار به تفکرجدی در باب این خطرات پنهان کنند.بنابراین ثمر بخشی فعالیتهایNGOهای محیط زیست دراین زمینه نیاز به سرمایه گذاری ها،امکانات ، مطالعات جدی وافرادی باعقیده محکم واز خود گذشته دارد واز همه مهمتراین که نیازدارد تا ازسوی عامه مردم جدی گرفته شود.ولی در ایران شاهد وقوع این امر

نیستیم.برخی ازNGOهای محیط زیست حتی دیگردرمراسم درختکاری هم شرکت نمی کنند، جایی که حضور اعضاء این نوع  NGOها مورد انتظار می باشد.یکی از ایراداتی که به سبزها دردنیا گرفته می شود عدم ارائه رهنمود دررابطه باطرز انتقال از جامعه موجود به سوی جامعه یی سبز وآینده پاکیزه وقابل دوام است."درک وال"درکتاب"رسیدن به مقصود "می نویسد":جنبش سبزها، ماکیاولی ها،لنین ها وگاندی های خودش راندارد.سبزها نیازمند نظریه سیاسی اند،باید حرفشان هم درباب وسایل وهم اهداف روشن باشد .باید خوب به این موضوع فکر کنند که ما قرار است چگونه به جامعه یی سبز برسیم."1مساله دیگر این است که دولتمردان ماهنوز نتوانسته اند تشکلهای غیر دولتی رادرکنار خود ببینند. حتی روزنامه ها نیز مسائل زیست محیطی رامسائلی حاشیه ای می انگارند .امروز درحدود375تشکل زیست محیطی درسراسر کشور مشغول فعالیت است تشکل هایی که نه به لحاظ وجود  بسترهای مناسب مشارکت اجتماعی ورشد جامعه مدنی،که تنها به دلیل رشد روز افزون تخریب محیط زیست پا به عرصه وجود گذاشته اند ونکته تاسف آور این که عده ای همچنان به افزایش شمارNGOهای زیست محیطی به عنوان برگی از افتخارات خود می نگرنددرحالی که واقعیت چیز دیگری است.کارکرد این تشکل ها واقدامات مثبت آنها در حفظ محیط زیست می توانست درنوع خود بسیار قابل توجه باشد درحالی که متاسفانه این طور نیست ومتاسفانه اکثر قریب به اتفاقNGOهای زیست محیطی به نوعی روز- مرگی ونخوت ناشی از وابستگی فکری ومالی به بخش های دولتی دچار گشته اند ونه تنها گام مثبتی دربهبود اوضاع محیط زیست کشور برنمی دارند،بلکه بادریافت کمک های دولتی،ماهیت واقعی خود را که غیر دولتی بودن واستقلال است از دست داده اند.امروزNGOهای ما بیش از آنکه درفکراطلاع رسانی صحیح وارائه راهکارهای مهـم اجرایـی وآموزشی درجهت ارتقـای کیفی و

 

 کمی فرهنگ عمومی جامعه باشند یادرایـن اندیشه اند که چگونه از ارگان ها وسازمـان های دولتی تامین بودجه کنند ویا این که برای نزدیک شدن هر چه بیشتر و بهتر به بخش های دولتی چطورحیثیت دوستان خوددربین سایرگروههاراخدشه دارکنند.شرکت درهمایش ها و نمایشگاه های مختلف همچون نمایشگاه بین المللی محیط زیست نیز برای عده ای ازآنها به یک زنگ تفریح تبدیل شده ، بدون آن که دستاورد و ره آورد جدیدی برای ارائه داشته باشند.

نکته بعدی این است که شبکه غیر رسمی از روابط متقابل میان NGOهای زیست محیطی در ایران دیده نمی شود.شاید اگر همه تشکل های زیست محیطی در زیر یک چتر واحد وبا یک شعار واحد و به دور از هرگونه اختلافات بی دلیل و بی پایه واساس و با حفظ صد درصد استقلال خود قرار می داشتند وخواسته خود را به صورت جمعی مطرح می کردند هم گره ای از تاروپود به هم تنیده محیط زیست کشور باز می شدوهم مسئولین مجبور می شدند تا بعد از این حقوق بحق سازمان های غیر دولتی رادر قالب مشارکت مردمی درتصمیم گیری های موردی لحاظ کنند.

نکته دیگری که از مشکلات جدی سیاسی سازمان های غیر دولتی است، نظارت وکنترل شدیدی است که به صورت پیدا و پنهان بر فعالیت وحمایت این سازمان هاوجود دارد و آنها را درتصمیم گیری وعمل دچار تردید یا خود سانسوری می کند و جالب توجه است که این خود سانسوری در سازمانهای غیر دولتی زیست محیطی بیشتر است.زیرا عاملان تخریب وآلودگی محیط زیست کشور ما اکثراًصنایع وپروژه های بزرگ عمرانی هستندواغلب وابسته به نهادهای دولتی وحکومتی می باشند واعتراض جدی به آنها می تواند بقای این سازمان ها را به خطر اندازد . نگاهی به محورهای اصلی فعالیت این سازمانها -که اکثراً آگاه سازی وآموزش است-نشان دهنده این واقعیت است که آنهـا از فعالیت هایی که می توانـدبه نحـوی بـا امـورمخاطــره آمیز سیاسی مرتبط باشد،

 

 

بـه جد پرهیـزمی کنند1  ویا نگرانند تا مبادا از  خواسته های شان یا اعتراضات شان تعبیر و برداشت سیاسی بشود. به نظر می رسد جنبش سبز درایران،که از ابتدای دهه هفتاد، باتحول مدیریت شهری بویژه درتهران،توسعه نگاه زیست محیطی درمطبوعات وراه اندازی ده ها تشکل هوادار محیط زیست،آغازشده بود ،اکنون دارد دوره انحطاط رامی گذراند.از جمله ویژگی های دوره انحطاط،گزافه گویی افراطی در شعارها،گریز جوانان ودیگر نقاط ثقل تحرک اجتماعی والبته تکراری وکسالت آور شدن همه طرح ها و برنامه هایی است که پیش از این بسیار جذاب می نمودند و باصرف هزینه بسیار کمتر،مورد اقبال توده مردم قرار می گرفتند.جوانان دیگر آن چنان که انتظار می رود از فعالیت های زیست محیطی استقبال نمی کنند، فعالیت تشکل های زیست محیطی به کمترین حد ممکن رسیده است وحتی مطبوعات هم سازمان ها و نهادهای مسئول را به حال خود واگذاشته اند وچندان کاری به کار آنها ندارند. به نظر می رسد که ما درایران به جای جنبش اجتماعی سبز،یک گرایش سیاسی-اجتماعی سبز داریم وهمگان باید بپذیریم این جنبش اگر بخواهد درایران به وجود آید وپیش برود نیازمند انگاره ها و اهداف نو،و البته منابع جدید انرژی است.       

 

1 -ر.ک به مقاله"جنبش سبزها"نوشته فرهاد امینی درنشریه نورروز تاریخ10/10/80

10

  

منـابـع:

 

  جلائی پور.حمید رضا،جامعه شناسی جنبش های اجتماعی (تهران،طرح نو،1381).

  گیدنز.آنتونی،راه سوم: بازسازی سوسیال دموکراسی،ترجمه صبوری کاشانی.منوچهر، (تهران،شیرازه،1381).

  کاستلز.مانوئل،عصر اطلاعات(جلد دوم): قدرت وهویت،ترجمه چاوشیان.حسن،(تهران،طرح نو،1380).

  فیتز پاتریک.تونی،نظریه رفاه،ترجمه همایون پور.هرمز،(تهران،گام نو وموسسه عالی پژوهش تامین اجتماعی،1381).

  آذرنگ.عبدالحسین، تکنولوژی وبحران محیط زیست(تهران،امیر کبیر،1364).

  دابسون.اندرو، فلسفه واندیشه سیاسی سبزها،ترجمه ثلاثی.محسن،(تهران،آگاه1377).

  جلائی پور.حمید رضا،چهار ارزیابی جامعه شناختی از موقعیت زنان ایران،4/10/1384.

  نشریه ایران جوان،شماره61، تهران.

  امینی .فرهاد،جنبش سبزها، نشریه نوروز،10/10/1380