بازگشت به صفحه نخست

تاثيرات جهانی شدن بر وضعيت زنان
رخساره هنر

2004
rokhsareh@aol.com

غالبا ما وقتی صحبت از حقوق زنان ميكنيم، تساوی حقوقی زنان را از زاويه حقوق بشر توجيه ميكنيم، واژه ها و مفاهيمی نظير ستم ديدگی زنان و زنان به مثابه اقشار مظلوم و ضعيف جامعه برای همگان آشناست. اگرچه، صحبت از نابرابری و ستم بر زنان برای پايان بخشيدن به ستم جنسی لازم است، اما كافی نيست. چرا كه محدود ماندن در اين زاويه ديد، مسئله زنان را به امری تبعی تبديل ميكند. امروز دوران مبارزات زنان از دوران تظلم خواهی عبور كرده است و حل مسئله زنان ديگر محدود به زنان نميشود. امروز مسئله زنان مسئله جامعه ی بشری و بخصوص جوامع در حال توسعه است. هم اكنون، ما در جهانی زندگی ميكنيم كه دره ی هولناك بين كشورهای توسعه يافته (شمال) و در حال رشد (جنوب) روز به روز عميق تر ميشود. بنابر اين كشورهای جنوبی قادر به رسيدن به توسعه نيستند مگر آنكه مسئله زنان را يك بار و برای هميشه حل كنند.
نگاهی كوتاه به چند آمار درباره شرايط جهانی زنان گواهی است بر وضعيت اسف بار زنان در سطح جهان.
از 900 ميليون بيسواد جهان نسبت زنان به مردان دو به يك است. هفتاد درصد از يک و سه دهم بيليون فقير جهان زن هستند.
ساليانه، نيم ميليون زن از عوارض حاملگی ميميرند. عليرغم اينكه زنان 41 درصد جمعيت كارگران كشورهای در حال رشد را تشكيل ميدهند، ولی دستمزدشان 40ــ30 درصد از مردان با كار مشابه كمتر است.
هدف از اين نوشتار، بررسی تاثيرات جهانی شدن اقتصاد بر نمودارهای توسعه
Human) Development Index) و بخصوص در اينجا نمودارهای توسعه جنسی ميباشد. (Gender Development Index) و اصولا پاسخگويی به اينكه آيا جهانی شدن سرمايه باعث رشد قابليت ها، و عملكردهای زنان در زمينه ی وسعت بخشيدن به كيفيت زندگی شان ميشود يا نه؟ برای پاسخگويی به اين سئوال ابتدا نياز بر آن است كه نمودارهای توسعه تعريف شوند.
به طور كلي، هدف از توسعه، بهبود شرايط زندگی انسانها از طريق گسترش دامنه چيزهايی است كه يك شخص ميتواند باشد يا انجام دهد. چيزهايی از قبيل سالم و تندرست بودن، خوب تغذيه شدن، داشتن دانش زندگي، و شركت در تصميم گيريهای اجتماعى. نتيجتا، توسعه يعنی از بين بردن موانعی كه باعث بيسوادي، بيماري، فقر، فقدان دستيابی به منابع اجتماعی و اقتصادي، عدم دسترسی به آزاديهای مدنی و اجتماعی است.
رشد اقتصادی به تنهايی برابر با توسعه انسانی نيست و فقط وسيله ای است كه ميتواند در جهت گسترده كردن هر چه بيشتر قابليتهای انسانی باشد، نمودارهای توسعه انسانی را ميتوان به صورت زير فرموله كرد:
1ــ بهداشت و تندرستی
2ــ آموزش و پرورش
3ــ حقوق بشر و آزاديهای دموكراتيك
4ــ عدالت اجتماعی و برابرى
كه منظور از برابری (برابری جنسي، قومي، ملي، طبقاتي، و از بين بردن تفاوت بين شهر و روستاست)
از اين نمودارهای توسعه انسانی كه قبلا اشاره شد نمودار عدالت اجتماعی (
Social Justice) و برابری (Equity) در قالب مشی توسعه سياسی انسانها، از عواملی هستند كه از اهميت ويژه ای در گسترده تر كردن قابليتهای اقليت های قومی و جنسی كه عموما در موقعيت نامساعد و نابرابری نسبت به ديگر اقشار اجتماعی هستند برخوردارند.
مشی توسعه نيروی انسانی معتقد‌ است كه سرمايه يك ملت، شهروندان آن ملت است. (
UN Development Program 1990)
بنابر اين، سرمايه گذاری در زمينه های آموزش و پرورش،‌ بهداشت، عدالت اجتماعی و بخصوص از بين بردن تفاوت فقر و ثروت و تامين آزاديهای دمكراتيك وسيله های پرقدرتی هستند برای رسيدن به توسعه اجتماعی و اقتصادی و به طور كلی رشد سرمايه های انسانی جوامع (
Human Capital) . چون نظريه توسعه انسانی به به وجود آوردن سرمايه انسانی (Human Capital) اعتقاد دارد، بر اين اعتقاد است كه برای مثال مادری كه تحصيل كرده است بچه های بهتری را ميپرورد و كارگری كه از نظر روانی و جسمی سالم است كارآوری بيشتری دارد، و زنانی كه قدرت مالی دارند، قدرت بيشتری در زمينه ی احقاق حقوق خود در خانواده و اجتماع دارند. در ضمن چون نظريه توسعه انساني، حقوق بشر و آزاديهای دمكراتيك را يكی از واجبات و پيش شرط های توسعه ميداند، لذا معتقد‌ است كه مردم تنها با وجود آزاديهای دمكراتيك است كه ميتوانند در تصميم گيريهای اجتماعی شركت كنند و به نيروی تغيير بدل شوند و در جامعه تاثيرگذار باشند.
بر اين اساس، جنبشهای اجتماعی نظير جنبش های زنان، كارگران و حقوق بشر از اهميت ويژه ای برخوردارند، چرا كه اين جنبش ها ميتوانند به عنوان موتور محركهای حامی تغييرات سياسی در جهت توسعه انسانی باشند.
بنابر اين ارزيابی توسعه ی انسانی از ديد زنان و يا جنسيت از اهميت خاصی برخوردار است و به همين دليل نيز ما شاهد آنيم كه در چند دهه ی گذشته، جنبش های زنان به طور خستگی ناپذيری به رهبری زنان آزاده و با حمايت بسياری از مردان آزاده، برابری جنسی را هدف خود قرار داده است. به همين دليل بنا به پيشنهاد محققان امور توسعه، نمودارهای به قدرت رسيدن جنسی (
Gender Empowerment Index) و نمودارهای توسعه جنسی (Gender Development Index) به عنوان يكی از مهمترين نمودارهای سنجش توسعه در جوامع توسط سازمان ملل شناخته شده است. (UN Human Development Index, 1995)

اين نمودارهای توسعه جنسی به شرح زير آمده اند:
1ــ از بين بردن تفاوت بين زن و مرد در زمينه های حقوقی اجتماعی ــ‌ سياسی و اقتصادی
2ــ بهداشت
3ــ آموزش و پرورش بخصوص در رابطه با آمادگی برای جذب بازار کار شدند
4ــ‌ حقوق بشر و آزاديهای دمكراتيك و شركت دادن زنان در تصميم گيری های اجتماعی
5ــ‌ عدالت اجتماعی (از بين بردن فقر و نابرابری اقتصادى)
در اين راستا، اگر قبول كنيم كه مردم هر كشوری از جمله زنان سرمايه آن كشور هستند، بنابر اين دولتهای ملی و مستقل وظيفه دارند كه در جهت رشد توسعه سرمايه انسانی حركت كنند، و چون عمدتا زنان به عنوان اقليت جنسي، و به خاطر موقعيت ويژه و نابرابری كه در جوامع خود دارند اصولا آسيب پذيرتر نيز هستند، در نتيجه، اين مسئله، وظيفه دولتها را در بهبود وضع اقليتهای ملی و جنسی کشور خود دوچندان می کند ( وهر جا در اين مقاله صحبت از اقليت ميشود، منظور گروه های اجتماعی ست که در زمينه سياسي، اقتصادي، اجتماعی از مزايای کمتری در جوامع خود برخوردار هستند).

حال، چگونه جهانی شدن سرمايه تاثيرات خود را بر نمودارهای توسعه جنسی اعمال ميكند؟ همانطور كه قبلا ذكر شد اين نمودارها شامل: بهداشت و تندرستی (اعتياد، از هم گسيختگی خانواده، فحشا)، آموزش و پرورش، حقوق بشر و آزاديهای دمكراتيك زنان و عدالت اجتماعی (از بين بردن تفاوت فقر و ثروت) هستند.

? جهانی شدن
جهانی شدن به مثابه تسلط سرمايه مالی بر سراسر جهان است كه اين به مفهوم پروسه ی گردش آزاد كالا ــ سرمايه و تا حدی اطلاعات است، بدون اينكه مرزهای ملي، فرهنگ، يا سياست مانع اين گردش آزاد شوند.
جهانی شدن اقتصاد دارای ويژگی های خاص خود‌ است كه از آن جمله بالا رفتن تجارت، سرمايه فيزيكی (
Physical Capital) و سرمايه گذاريهای مستقيم خارجي، جريان آزاد سرمايه مالی و (Financial Flow) سرمايه گذاريهای مالی است (Loan, Bonds, Stock) . بيش از سه دهه است كه پروژه جهانی كردن اقتصاد به مفهوم مدرن آن توسط كشورهای بزرگ سرمايه داری و در راس آن آمريكا آغاز شده است. اين پروژه توسط‌ ارگانهای خاصی كارسازی ميشود كه از آن جمله تجمع سالانه سران هشت كشور بزرگ (G8)، سازمان جهانی تجارت (WTO) ، صندوق بين المللی پول و بانك جهانی هستند.
در عين حال پروژه ی جهانی شدن ايدئولوژی و برنامه خود را نيز دارا ميباشد. در اين پروژه رشد اقتصادی هم معنی با توسعه شمرده ميشود و بازار آزاد هم معنی با دمكراسی است. برنامه ی اقتصادی كشورها توسط بانك جهانی و صندوق بين المللی پول به دولتها به عنوان سياست های تعديل اقتصادی (
Structural Adjustment) ديكته ميشود و به طور كلی ديكتاتوری بازار سلطه خود را بر برنامه های ملی كشورها اعمال ميكند. از اين رو ديكتاتوری بازار و سرمايه های فراملی به كشورهای جنوبی ديكته ميكنند كه چه برنامه های رفاهی بايد قطع شود و چه برنامه هايی بايد تقويت شود. اگر در دوران كلونياليزم يا استعمار كشورهای سرمايه داری عمدتا به دنبال مواد خام به كشورهای در حال رشد ميرفتند، امروز، عمدتا به دنبال كارگر ارزان هستند.
در نتيجه، زنان را به عنوان اقليت جنسی كه عمدتا در شرايط نابرابری نسبت به مردان جوامعشان زندگی ميكنند، در شرايط آسيب پذيرتری قرار ميدهند.
برای مثال يكی از پديده های عصر حاضر ما كه با دوران برده داری مقايسه شده است، شرايط كار در به اصطلاح "
Sweat Shop" است. در اين كارگاهها كه عمدتا صنايع نساجي، كفاشی و لباس دوزی را دربر ميگيرد، زنان در غير انسانی ترين شرايط كاری مشغول به كار هستند. در اين كارگاهها زنان، به طور نيمه وقت، فصلي، و بدون هيچ نوع مزايای بيمه بيكاري، درمانی و يا داشتن مرخصی سالانه برای ساعات طولانی 16ــ12 ساعت در روز مشغول به كار هستند. گاهی حق ملاقات با افراد فاميل و يا اينكه آزادانه عبور و مرور كنند را ندارند. در اين كارگاهها زنان مورد ضرب و شتم و توهين و حتی تجاوزات جنسی قرار ميگيرند. حقوق اين زنان اغلب بين 20ــ10 سنت در ساعت است. (Special investigation 2000, 20-20 program)
امروزه در بسياری از كشورهای در حال توسعه و يا جنوبی زنان بخش عمده ای از نيروی كار ارزان در صنايع كشاورزی را تامين ميكنند. در بخش كشاورزی نيز همچون ساير بخشها زنان در شرايط بسيار غيربهداشتی مشغول به كارند و هر روزه مواجه با انواع و اقسام سموم دفع آفات كشاورزی هستند كه آنها را در معرض انواع و اقسام بيماريهای ريوی و ساير بيماريها قرار ميدهد.
همچنين اين زنان كارگر در شرايط بسيار طاقت فرسايی زندگی ميكنند و حق داشتن هيچگونه حقوقی از جمله بيمه ی بهداشتی و درماني، تامين حداقل حقوق، و حقوق اضافه كاری ندارند. اين زنان حتی حق تشكيل اتحاديه ی كارگری را هم ندارند (
Coop-America 2001) يكی از ديگر اثرات مخرب جهانی شدن بر روی زنان را ميتوان از هم پاشيده شدن خانواده های زنانی كه مجبور به مهاجرت به كشورهای ديگر شده اند تا بلكه با فروش كار ارزان خود خانواده های خود را تامين كنند، ديد.
برای مثال، ميِتوان از مهاجرت بسياری از کارگران زن از کشورهای آسيايی نظير فيليپين به كشورهای پيشرفته و يا ثروتمند برای كار خانگی و صنايع خدمات (
Service industry) نام برد، که زنان ناچار به ترک خانه و کاشانه خود ميشوند و چون غالبا كودكان اجازه ندارند که با مادر خود مسافرت كنند، در نتيجه كودكان و مادران ناچار به جدايی هستند كه اين مسئله خود منتج به صدمات روانی و روحی بسياری برای اين كارگران و كودكانشان است.
در عين حال بسياری از كمپانی های چندمليتی هيچ نوع بيمه درمانی و بهداشتی برای كارگران خود تامين نميكنند. و اگرچه كارگران كار ميكنند ولی به خاطر كمی دستمزد قادر به تامين هزينه درمانی خود نيستند. در بسياری از اين كمپانيها، زنان تقريبا هميَشه مرخصی حاملگی و يا مرخصی كوتاه مدت برای مادر شدن را ندارند و همواره در معرض مواد شيميايی مسموم در كارخانه ها هستند كه دارای پتانسيل به وجود آوردن كودكان ناقص الخلقه است (
Safa 2002).
تجارت زنان به صورت كارگران كارهای خانگی و برده جنسي، آنها را به صورت كالای صادراتی درآورده است كه باعث ميشود دولت ها زنان را به عنوان يك منبع تهيه ارز خارجی ببينند كه آنها را قادر ميسازد وامهای خارجی را بپردازند. تخمين زده ميشود كه تجارت غيرقانونی بدن زنان سومين تجارت غيرقانونی در جهان بعد از اسلحه و مواد مخدر است. تجارت زنان نتيجه جنبی جهانی شدن سرمايه است.
به علت كاهش بودجه در زمينه های رفاهی و اجتماعی توسط دولتهای كشورهای جنوبي، به دليل پياده شدن سياستهای تعديل اقتصادی كه نتيجه اش كاهش بودجه های رفاهی و اجتماعی ست، زنان هيچگونه محافظتی در زمينه ی بهداشت و بيمه های تامين اجتماعی از طرف دولتهايشان ندارند و در بسياری مواقع نيز به دليل مهاجرتهای همسرانشان تنها سرپرست خانواده محسوب ميشوند. همچنين، به خاطر خصوصی سازی خدمات پزشكی و بهداشتی و درمانی در بسياری از كشورها مانند شيلی و برزيل و ديگر كشورهای آمريكای لاتين، زنان از بسياری از اين خدمات، به خاطر فقر مالی محرومند. برای مثال و بنابه تحقيقی كه در هشت كشور آمريكای لاتين با درآمدهای متوسط انجام گرفته است، زنان، به خاطر مشکلات مالی مثل پول نسخه و رفت و آمد قادر به استفاده از اين امكانات نيستند. (
House Briefing 2001)
با وجود‌ی كه زنان از اولين قربانيان قطع خدمات رفاهی و بهداشتی هستند، در عين حال، همين زنان هستند كه بايد خسارت فقدان بودجه های رفاهی و بهداشتی را بپردازند و از اعضا بيمار و پير خانواده ی خود مراقبت كنند. (
Women?s Labor: A key factor in Global 2002)
نه تنها زنان بهداشت جسمشان در اثر جهانی شدن در معرص مخاطره است، بلكه بهداشت روانشان نيز آسيب پذيرتر شده است. به دليل اين كه، بسياری از زنان جوان مجبور به ترك خانه و كاشانه ميشوند و به شهرهای بزرگ كوچ ميكنند، با انواع و اقسام نابسامانی های روانی در تنهايی و غربت مواجه ميشوند كه باعث مشكلات بعدی از قبيل الكلی شدن و اعتياد ميگردد. (
Women?s Labor in Global 2002)
جهانی شدن اقتصاد باعث زنانه شدن نيروی كار شده است. و چون زنان از سطح دستمزد پايين تری نسبت به مردان برخوردارند، در نتيجه اين مسئله باعث پايين آمدن ميزان مزد خالص (
Real Wage) برای كارگران كشورهای در حال رشد شده است. در عين حال پايين بودن سطح دستمزد باعث فقر زنان و زنانه شدن فقر نيز شده است (Women?s Labor 2002)
اشاره كنم كه جهانی شدن، باعث و بانی زنانه شدن فقر نيست، بلكه به خاطر وجود شرايط نابرابر زنان و تبعيضات جنسی كه عليه زنان در كشورهايشان وجود دارد، ‌فقر زنان تشديد يافته است.
در اين قسمت از مقاله اشاره كوتاهی خواهد شد به وضعيت زنان ايران. در ايران نيز زنان همچون ساير کشورهای جنوب دورنمای بهتری ندارند.
تصويری آماری از روزنامه های جمهوری اسلامی نمايانگر وضعت نابسامان زنان ايران است.
آمار خودكشی و خودسوزی زنان در استانهای مختلف كشور رو به افزايش است. گويی مناطق مختلف در اين زمينه با هم مسابقه گذاشته اند. استان ايلام بالاترين درصد خودكشی زنان را داراست. طی سال گذشته، از استان مازندران 246 زن اقدام به خودكشی كرده اند (83 درصد از كل خودكشی ها در اين استان). در شيراز در يك روز 5 زن دست به خودسوزی زدند. گزارشات مبنی بر اين بوده كه زنان خودسوزی را به عنوان شکل مناسب خودكشی ترجيح ميدهند. به گفته ی متخصصان امر، عامل خودكشی زنان و دختران جوان فشارهای ناشی از فقر، افكار سنتي، و ازدواج های اجباری است كه عمدتا به دليل فقر خانواده ها صورت ميگيرد.
افزايش دختران فراری و گسيختگی خانواده ها روندی چشمگير يافته است. به گفته ی روزنامه خراسان 15 ــ آذر 81، تنها در چهارماه آخر سال 80 بيش از 60 هزار دختر جوان فراری توسط نيروی انتظامی دستگير شده اند. در حالی كه 60 درصد دانشجويان دانشگاهها را دختران تشكيل ميدهند فقط 15ــ13 درصد آنها پس از فارغ التحصيلی جذب بازار كار ميشوند. رشد فزاينده تن فروشی در ايران حكايت از آن دارد كه ايران پا به پای جهان در اين زمينه به جلو ميرود.
هم اكنون در تهران غريب به 300000 تن فروش وجود دارد و در حال حاضر سن تن فروشی در ايران تا 13 سال پايين آمده است.
زير خط فقر رفتن ميليونها ايراني، مهاجرتهای عظيم روستاييانی كه زن روستايی را به عنوان سرپرست خانواده باقی گذاشت، فقر روزافزون خانواده ها به علت بيكاری فزاينده، افزايش هزينه زندگي، كمبود بودجه های تامين اجتماعی (4 دلار در سال برای هر نفر) (روزنامه اعتماد 82) فشار عظيمی بر دوش زنان به عنوان نيروی فرودست در جامعه گذاشته است.

جهانی شدن و بنيادگرايی
در دهه های آخر قرن بيستم، جهان شاهد رشد بنيادگرايی بود. بنيادگرايی به عنوان عارضه جانبی جهانی شدن در سراسر دنيا افزايش يافت.
بنيادگرايان از كيش های مختلفی پيروی ميكنند. برای مثال آمريكا هم بنيادگرايان مسيحی خودش را دارد‌ كه مشخصا سه رئيس جمهور آخر (يعنی ريگان، بوش پدر، بوش پسر) را حمايت ميكنند و ما شاهد آن بوديم كه چگونه سعی بر آن دارند كه حقوقی از قبيل آزادی سقط جنين و آزاديهای ديگر را از زنان يك به يك پس بگيرند.
طالبان در افغانستان و پاكستان رشد كرد. هندوهای بنيادگرا در هند به قدرت رسيدند. اسلام وهابی توسط عربستان سعودی صادر شد و بنيادگرايان بودايی سالهاست كه در برمه حكومت ميكنند و بالاخره بنيادگرايان اسلامی در ايران. و در ادامه ی آن رشد بنيادگرايی بازار (
Market Fundamentalism) است كه موسسات جهانی شدن را بنياد نهاده است. در اين ميان بايد گفت كه زنان هميشه از اولين قربانيان بنيادگرايی در جهان بوده اند. بنيادگرايی شيوه حكمرانی تفرقه انداز و خشن است. در سراسر جهان مردان نسبت به زنان كشورهای خود از امتيازات بيشتری برخوردارند. در حكومت بنيادگرايی اين مردان هستند كه قدرت را در دست دارند و قانونگذاری ميكنند. زنان از لحاظ سياسي، اجتماعی و اقتصادی شديدا محدود هستند. بهترين نمونه اين مورد‌ حكومت طالبان بود كه با استفاده از برقع، زندگی اجتماعی را از زنان گرفت و با نامريی كردن زنان آنها را بی ارزش كرد. در واقع يكی از دستورهای طالبان اين بود كه زنان خود را چنان بپوشانند كه شكل انسانی شان را از دست بدهند.
در آخر، اشاره كنم كه رابطه ی بين برابری جنسی و پيشرفت انسانی به اين معناست كه به حاشيه راندن زنان و زنانه شدن فقر بايد متوقف شود.
كشورهايی كه بيشترين برابری جنسی را دارند، دارای سريع ترين رشد بوده اند، و اين امر بايد تشخيص داده شود كه برابری جنسی شرط اساسی پروسه ی توسعه ی انسانی است.
زنانه شدن نيروی كار و زنانه شدن فقر،‌ نشاندهنده ی افزايش استثمار زنان است، اما دقيقا همين شرايط است كه سازماندهی و مقاومت را در سطح ملی و جهانی به وجود آورده است.
زنان در مبارزه خود‌ عليه نابرابری جنسی بايد عليه سياستهای نئوليبرالی جهانی شدن با ساير نيروهای جامعه متحد شوند و در جهت ساختن دنيايی برپايه ی برابری تلاش نمايند.
زنان بايد مبارزه عليه جهانی شدن سرمايه و اثرات جانبی آن يعنی مبارزه عليه بنيادگرايی را در جهت جهانی شدن رفاه و عدالت اجتماعی ــ صلح، برابری و آزادی به پيش ببرند.
منبع:روشنگری



Sources
Hawthorn, Susan,?Free Trade and War in the Creation of the New American Empire, 2003 @ www.global research .ca
Human Rights Watch. (2000). ?Thai Women Trafficked in to Debt Bondage in Japan ?.
Jolly, Richard. 2003.?Human Development Index as a policy Tool : The Potential for Stimulating Public Action ,? in Sakiko Fuudada ?Parr and A.K. Shiva Kumar (eds) Reading in Human Development :Concepts , Measures and Policies for a Development Paradigm. New Delhi, Oxford University Press.
United Nations. 1999. 1999World Survey on the Role o Women in Development, United Nations, New York
2002.
Human Development Report 2002;Deepening Democracy in a Fragmented World .New York :Oxford University Press.
Wood, Ellen Meiksins , Empire of Capital , Verso , London , 2003
20/20
Special Investigation.? Women Forced to Work ?. ABC News.
1
April 2000