بازگشت به صفحه نخست

 

"انتخابات" در افغانستان برای انتخابات در آمریکا

لیلا جدیدی

30مهر 1383

مردم افغانستان درحالی که کشورشان هنوز تحت اشغال نیروهای نظامی آمریکا قرار داشت، روز 9 اکتبر، وادار به رفتن پای صندوقهای رایی شدند که نتیجه آن قبلا از سوی نیروی اشغالگر تعیین شده بود. زمان بندی وشکل این انتخابات جامه ای بود که تنها برای تزیین تن دولت بوش و اهداف نزدیک و دور آن دوخته شده بود. نمایش انتخابات "آزاد" به منظور ُمهر قانونی زدن به سلطه امپریالیسم آمریکا و اشغال نظامی این کشور، درحالی صورت گرفت که خانم کاندلیزا رایس، مشاور امنیتی بوش، حتی قبل از ناظران سازمان ملل نتیجه آن را می دانست. او گفت:"این انتخابات واقعی خواهد بود من مطمئنم".

گویاترین و همزمان کوتاهترین تفسیر از این انتحابات نامشروع و مضحک را سفیرصلح سازمان ملل، خانم آنا کاتالدی که تجربه برگزاری و نظارت بر چندین انتخابات از جمله در سودان، رواندا، آنگولا، زامبیا و بروندی را دارد، ارایه داد. اوضمن انتقاد از نحوه انتخابات گفت:"این روال در افغانستان، روال یک انتخابات دموکراتیک نیست." او تاکید کرد، در افغانستان 60 درصد از مردم، حامد کرزای را نمی شناسند و فشارهای آمریکا به صورتی بوده که زمینه آشنایی با دیگر کاندیداها را ناممکن کرده است. سفیر صلح سازمان ملل گفت:" زنان از مردان تبعیت می کنند و مردان از روسای قبایل".

اما این که روسای قبایل تا چه حد دارای قدرت تغییر "رای" آمریکا هستند را باید در جریاناتی که طی برگزاری این انتخابات رخ داد مشاهده کرد.

چند روز پیش از انتخابات، 2 تن از 18 کاندیدای ریاست جمهوری، به نفع حامد کرزای کنار رفتند. در روزی که مردم افغانستان به پای صندوقهای رای می رفتند، 15 نفراز 16 کاندیدا به وضع نامناسب رای گیریها اعتراض کردند. البته، وضعیت نامناسب به سود پیروزی نامزد دست چین شده آمریکا، حامد کرزای، عمل می کرد.

یک ماه قبل، در گزارشی 52 صفحه ای که دیده بان حقوق بشر سازمان ملل با نام "زور سلاح، نقض حقوق بشر، سرکوب سیاسی در انتحابات ریاست جمهوری افغانستان" تهیه کرده بود به برخی از اشکال تقلب اشاره شد. برخی از ماموران سازمان ملل ودولت افغانستان به اینکه تعداد زیادی چندین بار نام نویسی کرده اند اشاره کرده بودند. به طوری که تعداد 5/10 میلیون اسم ثبت شده از تعداد واجدین شرایط بیشتر بوده است. این در حالی است که نزدیک به 60 درصد جمعییت افغانستان را زنان تشکیل می دهند، کسانی که به کمترین میزان اقدام به اسم نویسی کرده اند. بنابراین، حتی 5 تا 7 میلیون کارت رای گیری که امکان واقعی بودن آن تخمین زده شده است، نمی توانست صحت داشته باشد. از این روست که تلاش شد از جوهری که تا چند روز شسته نمی شود برای علامت گذاشتن بر انگشت رای دهندگان استفاده شود. این هم البته نتیجه مثبتی نداشت و جوهر مزبور به آسانی از روی انگشت پاک می شد. جالب توجه است که آقای کرزای در پاسخ به این مشکل می گوید:"در واقع این برای من مساله ای نیست. اگر افغانیها دو کارت اسم نویسی دارند و می خواهند دو بار رای بدهند، بفرمایند. این تمرین دمکراسی است. بگذار دو بار تمرین کنند". سخنگوی سازمان ملل، مانوئل دو المیدیا ای سیلوا نیز در این باره گفت:"احتمالا اسم نویسی تکراری زیاد صورت گرفته است. این انتخابات بی نقص نیست."کارت اسم نویسی که به گفته خود مردم تا مبلغ 150 دلار به کاندیداها و غیره فروخته می شده، برای مردمی که با روزی کمتر از 2 دلار زندگی می کنند، ارزشی دیگر پیدا می کند.

نام نویسی تکراری و پاک شدن جوهر روی انگشت تنها تقلبهایی نبود که صورت گرفت. رای افراد زیر سن قانونی و رفتار جانبدارانه ماموران انتخاباتی و دهها عامل دیگر بر ناعادلانه بودن این انتخابات شهادت می دهد.

15 تن از مجموع 16 کاندیدای انتخابات که موقعیت خود را در خطری جدی می دیدند، خواستار توقف رای گیری شده و به تحریم انتخابات فراخوان داده و طرفداران یونس قانونی که مهمترین رقیب کرزای بشمار می رفت، دست به تظاهرات زدند. آنان از این که برخی به بیش از 100 بار رای داده اند اشاره کرده و گفتند، اگر کرزای برنده این انتخابات گردد، بی شک دست نشانده آمریکا به شمار می آید.

تخلفها و دست اندازیها در این انتخابات همگی به سود کرزای عمل می کرد و این به سختی می تواند از قبل تعیین تکلیف شدن آنرا بر کسی پوشیده نگذارد. اینکه مقامات افغانستان با متوقف کردن انتخابات مخالفت نموده و از اعتراضات مردمی جلوگیری کردند و سازمان ملل حاضر به  نشان  دادن  واکنش نشد، بر این ادعا صحه می گذارد.

 

سفیر آمریکا، جهت اعمال فشار بر کاندیداهای مخالف، اقدام به برگزاری ملاقاتها و دیدارهایی با آنان کرد. این در حالیست که کاندیداهای انتخاباتی همچون دوستم و رشید، خود از جمله افرادی هستند که به آمریکا برای بیرون راندن طالبان یاری رسانده اند و با کرزای در یک جبهه قرار دارند. سفیر آمریکا به یونس قانونی " پیشنهاد" کرد که بهتر است برای حفظ آینده سیاسی اش جلوی اعتراضات مردمی را بگیرد. ازاین رو، کاندیدهای مخالف کوتاه آمده و رسیدگی سازمان ملل به وضعیت انتخابات را پذیرفتند.

در روزهای پس از انتخابات نیز معاملات پشت پرده دیگری فاش گشت. یکی از آنها قرارداد 25 میلیون دلاری بین یک مقام عالیرتبه آمریکایی با چند تن از روسای دفتر مشترک تنظیم انتخابات ریاست جمهوری در کابل بود. حاصل این قرارداد، تقلب در توزیع برگهای رای گیری و تعداد آن در پایگاههای از پیش تعیین شده و جابجایی برخی از صندوقها هنگام انتقال به کابل بود.

در گزارشی که از جانب دیده بان حقوق بشر ارایه شد، تاکید شده است که جنگ سالاران افغانی اقدام به تهدید و فشار مردم وگروههای مردمی کرده اند، بطوریکه بسیاری از مردم گفته اند از حمله طالبان به صندوقهای رای نمی هراسند بلکه، وحشت شان از تهدید های این افراد است.

همین رابطه در سمت  دیگر معادله نیز وجود دارد. کرزای که به مدت دو سال ونیم رییس دولت انتقالی اسلامی بود، هرگز نتوانست قدمی فراتر از چهار دیواری حفاظت شده خود به بیرون بگذارد. وابستگی او به آمریکا که به گونه نمادین در برخورداری از محافظین آمریکایی به نمایش گذاشته شده بود وانزجار مردم افغانستان از حضور نیروهای خارجی در این کشور سبب گشت که او برای حفظ جانش نتواند جهت تبلیغات انتخاباتی به میان مردم برود. اوبا ایجاد یک تیم تبلیغاتی و دعوت از سران اقوام و رجال منطقه ای به پایتخت وپرداخت پول و دادن وعده و وعیدهای غیرقابل اجرا تلاش کرد تا رای آنان و زیردستانشان را بدست آورد و آقای خلیل زاد، سفیر آمریکا را مامور امور تبلیغاتی در شمال این کشور نمود. از جانب دیگر، رادیوها و رسانه های مدافع آمریکا نیز تا حد توان به این امر یاری رساندند.

انتخابات قلابی ساخته و پرداخته آمریکا درحالی صورت گرفت که"کشورآزاد" افغانستان در اشغال 20 هزار سرباز آمریکایی و 7 هزار متحدان ناتویی آنها قرار دارد. سربازان آمریکایی در این کشور به مانور می روند، حقوق دمکراتیک مردم را زیر پا می گذاردند، اقدام به دستگیریهای بی پایه و اساس کرده و به شکنجه هزاران افغانی دست زده اند.

در دوران ریاست کرزای، بیش از 15 هزار نفر از مردم به ستوه آمده افغانستان، جان خود را از دست داده اند.

بوش برای امتیاز یابی در انتخاباتی که خود انتظارش را در ماه نوامبر می کشد، اقدام به برگزاری انتخاباتی کرد که به پندار او به اوضاع نامناسب این کشور خاتمه دهد. او در آستانه انتخابات افغانستان گفت:"تنها سه سال پیش زنها در استادیوم ورزشی اعدام می شدند و امروز به پای صندوق رای می روند."

کاخ سفید آزاد کردن زنان افغانی را یکی از دلایل مهم تهاجم به افغانستان اعلام می کرد. این در حالیست که طبق گزارشات منتشر شده، در سال 2002، تنها یک دلار از هر 5 هزار

دلار کمکهای آمریکا به افغانستان، یعنی در مجمع 120 هزار دلار، شامل حال سازمانهای زنان گشته است. در سال 2003، این مقدار به میزان 90 هزار دلار کاهش یافت. بنابه گزارش سازمان عفو بین الملل، خشونت علیه زنان از زمان سقوط طالبان رو به افزایش گذاشته و دزدیدن زنان و وادارکردن آنان به ازدواج ناخواسته بیش از پیش رواج یافته است.

سطح آزادی زنان را در سخنان آقای کرزای نیز می توان سراغ گرفت. او از مردان خواست به همسران و خواهرانشان اجازه دهند که برای شرکت در انتخابات نام نویسی کنند. و ادامه داد:"بعدا شما می توانید این که آنها به چه کسی رای می دهند را کنترل کنید، فعلا بگذارید بروند."

 

انتخابات به سود چه کسی؟

اهداف کوتاه مدت جورج دبلیو بوش، بدست آوردن چند برگ برنده برای پیروزی در انتخابات ماه اکتبر در آمریکا می باشد. این برگهای برنده شامل اثبات ادعای خود مبنی بر "صدور دموکراسی به کشورهای خاورمیانه"، تسلط بر عراق، چیرگی بر بحران هسته ای که شامل اتحاد با اروپا برای فشار بر جمهوری اسلامی و ارجاع پرونده اتمی آن به شورای امنیت سازمان ملل، کنار آمدن با پیونگ یانگ و سرانجام نمایشی از غلبه دولتش بر تروریسم می شود.

پس از سقوط اتحاد جماهیر شوروی و تغییر توازن قوا به نفع ایالات متحده آمریکا، مانعی جدی در برابر این کشور که خواستار برقراری امپراتوری و یکه تازی در جهان بود، بر جای نماند. اما تمایل قدرتهای بزرگ دیگر جهان به چپاول کشورهای ضعیف، یکه تازیهای اخیر آمریکا که توسط دولت بوش به پیش رانده می شود را تا حدی به چالش کشید. دولت بوش که به برتری اقتصادی، سیاسی و نظامی خود متکی بود، دست به تهاجم به افغانستان و عراق زد و این کشورها را به بهانه مبارزه با تروریسم اشغال کرد. سازمان ملل و اتحادیه اروپا نتوانستند بر این تهاجمات مهار بزنند.

آنچه که در افغانستان پس از فاجعه یازده سپتامبر رخ داد، زمینه ای ایجاد کرد که دولت بوش با کشورهای اروپایی بر سر مساله مبارزه با تروریسم بین المللی و مبارزه با کشت و قاچاق مواد مخدر هم پیمان گردد و در استقرار حکومتی که نیروهای سیاسی گوناگونی را در بر بگیرد، با آنها همکاری و تصمیم گیری مشترک داشته باشند. اما مدتی زیادی طول نکشید که آمریکا این تصمیم گیریها را زیر پا نهاده و با ایجاد دولت موقت و قانون اساسی و قرار دادن فردی که از واشنگتن دستور می گیرد در راس دولت، کار را فیصله داد. این کار بدون به بازی گرفتن اروپاییها صورت گرفت و درعمل، نقش اروپا در سیاستگذاریها نادیده گرفته شد. این با وجود همکاری اروپاییها در زمینه اعزام نیروهای نظامی  انجام گرفت.

به دلیل سلب تدریجی قدرت تصمیم گیری سیاسی سازمان ملل و اروپا در افغانستان توسط آمریکا، به هنگام انتخاب اخیر نیز همکاری وسیعی از آنها مشاهده نشد. از جمله دلایل عنوان شده از سوی اروپا و نهاد مزبور، ناامنی و وضعیت رو به وخامت کنونی، محدودیت آزادی بیان، عدم امکان حضور در برخی مناطق و دخالت بیش از حد که مانع جلب اعتماد مردم می گردد، بود.

در واقع اینکه آمریکا میدان مانوری در این انتخابات به اروپا و سازمان ملل نداده بود، سبب گشت که اتحادیه اروپایی اعلام کند که تنها هیات کوچکی از کارشناسان انتخابی را به افغانستان می فرستند و درباره روند انتخاباب نیز اظهار نظری نخواهد کرد.

بدین طریق، اتحادیه اروپایی به طور علنی به دخالت و سلطه جویی آمریکا اعتراض کرد. در حالیکه آمریکا نیز مایل به همکاری و دخالت هیچ نهادی نبود و قصد داشت با تقلب و رای سازی، دست نشانده خود را به مردم افغانستان تحمیل کرده تا بتواند استراتژی خود را بدون وجود مزاحم پیش ببرد.

دخالت نظامی ایالات متحده در افغانستان، آغازی از گسترش حضور بی سابقه غرب در منطقه آسیای مرکزی و خاورمیانه بود که مردم این مناطق را در شرایطی غیرقابل پیش بینی قرار داد. برای مردم افغانستان این اولین باری نیست که کشورشان مورد تهاجم و اشغال یک کشور خارجی قرار می گیرد. مردم افغانستان، سابقه ای طولانی در مقاومت علیه اشغالگران دارند و گذشته از این، هیچ اشغالگری نمی تواند با زور، خواست، آرزو و امید مردم را از آنان بگیرد.

برخی از منابع اطلاعاتی این نوشتار

 

Human Rights Watch

http://www.hrw.org/

 

science-fair-projects

http://www.all-science-fair-projects.com/

 

Common Dreams News Center

http://www.commondreams.org/

 

BBC Radio news

http://www.bbc.co.uk/persian/

 

wsws

http://www.wsws.org/