بازگشت به صفحه نخست

نقشه هاي جديد ارتش آمريکا در عراق

روزنامه دنياي جوان

3.11.2004

بر گردان ناهيد جعفرپور

 

ارتش اشغال گر آمريکا قصد دارد از امروز و بعد از پايان انتخابات رياست جمهوري و انتخاب مجدد جرج دبليو بوش اقدامات شديدتري را بر عليه مردم عراق به اجرا در آورد. ماه هاست  که اقدامات نظامي گسترده اي بر عليه فلوجه و 22 شهر ديگر عراق در حال طرح ريزي است.

 

هفته هاست که ارتش آمريکا نيروي نظامي عظيمي را در اطراف شهر فلوجه مستقر نموده و رابطه اين شهر 300000 نفری را با ساير نقاط عراق قطع کرده است. هفته هاست که نيروي هوائي نيروهاي اشغالگر بطوري هدفمند و سيستماتيک روز به روز خانه هاي مسکوني شهر فلوجه را بمباران و چراغ زندگي خانواده هاي ساکن اين مناطق را خاموش مي سازند. اين شکل از ايجاد وحشت و ترور هر بار با توجيهي جديد آغاز مي گردد: يکبار به دليل نقشه هاي تروريست ها در اين منطقه و بار ديگر با توجيه تخريب انبار اسلحه دشمن و اغلب با توجيه جستجوي رهبر تروريست ها يعني ابو موسي ال سرکاوي.

 

تقويت اقدامات نظامي با پشتيباني نيروي نظامي بريتانيائي

رسانه هاي ايالات متحده آمريکا بيان نموده اند که نيروهاي ارتش آمريکا تنها منتظر انتخابات رياست جمهوري در روز سه شنبه بوده است تا بعد از اين روز دومين حمله بزرگ خويش را به شهر فلوجه آغاز نمايند.در اولين حمله بزرگ به فلوجه در ماه آپريل در حدود 1000 غير نظامي توسط سربازان ارتش آمريکا بقتل رسيدند. اين حمله بزرگ زماني متوقف گرديد که حتي سياستمداران دولت موقت عراق هم سرو صداي اعتراضشان به اين قتل عام خشونت بار شروع گرديد و همزمان بدنبال اين مسئله مقاومت مسلحانه اي در منطقه شيعه نشين عراق آغاز گرديد.

پنتاگون از هم اکنون بخاطر ترساندن مردم و جلوگيري از تظاهرات و به لحاظ حمله گسترده به فلوجه تعداد سربازان ارتش آمريکا را از 138000 به 142000 نفر افزايش داده است. جالب اينجاست که 6500 نفر از اين سربازان مدت سربازيشان مدت هاست که به پايان رسيده است اما همچنان براي دو ماه ديگر به عمليات فرستاده خواهند شد.

همچنين واشنگتن از دولت بريتانيا خواسته است که 850 نفر از سربازان بريتانيائي را از جنوب عراق در اطراف بغداد مستقر سازد زيرا که سربازان آمريکائي تماما براي حمله به فلوجه در حال آماده باش مي باشند.در واقع آمريکا قصد مانوري نظامي در عراق را در سر مي پروراند. مفهوم سياسي اين مانور چنين خواهد بود که اولا بريتانياي کبير وابسته به عملکرد هاي آمريکا باشد و دوما ارتش بريتانيا از منطقه آرام اطراف بصره به مناطق جنگي کشيده شود.

در کنار فلوجه شهر رمادي قرار دارد که در واقع در مرکز تدارکات ارتش آمريکا براي حمله بزرگ به فلوجه قرار گرفته است . در مجموع 15 شهر بزرگ و 7 شهر کوچک در مثلث سني نشين عراق در حدود شش ماه است که  زير نظر جنبش مقاومت عراق قرار دارد و ارتش آمريکا در هفته هاي آينده مي خواهد با  حملات بزرگ خويش کنترل اين مناطق را دوباره بدست گيرد. آنطور که معلوم است آمريکا با تدارک اين تهاجم بزرگ در نظر دارد که بخش هاي سني نشين را هم قبل از انتخابات ماه ژانويه ، زير نفوذ خويش درآورد. اولين قدم در راه اين هدف در اوائل اکتبر با اشغال شهر سامارا در 70 کيلومتري بغداد آغاز گرديد. البته با وجود اينکه آمريکا اعلام نموده است که اين شهر را کاملا زير نفوذ خويش دارد اما روزانه صداي تيراندازي از جانب ساختمان پليس و صداي انفجار هاي متعدد بگوش مي رسد.

اشغال گران همچنان چون گذشته در مقابل مشکلات عديده اي قرار دارند: گرچه ارتش اشغالگر قادر است بدون اينکه خود خسارت زيادي ببيند در مدتي کوتاه شهر هاي معترض را دوباره باز پس ستاند اما به هيچ وجه قادر نيست اين پيروزي را به طوري طولاني مدت حفظ نمايد و نيروي هاي شورش گر اين مناطق را به زير نفوذ خويش کشاند. حمله بزرگ طرح ريزي شده از سوي آمريکا با هدف شکستن مقاومت  " شهر هاي شورشگر" يک خواست مهم سياسي ديگري هم بدنبال دارد و آنهم جلب اکثريت مردم سني اين مناطق به سمت سياست های خود  است . هم اکنون بسياري از روحانيان و افراد پر نفوذ جامعه سني عراق اعلام نموده اند که اگر ارتش آمريکا به عملياتش بر عليه شهرهاي نامبرده ادامه دهد، آنان هم تحريم انتخابات ماه ژانويه را فراخواهند داد. همچنين آنان از صاحب منصبان سني دولت دست نشانده آمريکا در عراق خواسته اند که از مشاغل خود کناره گيري نمايند.

از سوي ديگر انتقال قدرت به دولت "خودمختار" به رهبري اياد علوي يار قديمي سازمان سيا هم با وجود تبليغات گسترده اي که از جانب اشغالگران انجام پذيرفت اما مدت هاست که با شکست روبرو شده است. البته وزارت امورخارجه آمريکا و دولت هاي عربي، دولت هاي اروپائي، سازمان ملل متحد از علوي بعنوان رئيس دولت عراق ياد مي کنند و اين خود قانوني شدن اين اشغال گري را در سطح بين المللي بيان مي نمايد اما در مناسبات داخلي عراق مردم با اين انتخابات کاملا بي تفاوت بر خورد مي نمايند. اين خيال باطل که جنگ جنگي عراقي بشود و ارتش عراق بازسازي و وظايف کليدي ارتش آمريکا را بعهده گيرد و به آمريکائي ها امکان بازي در پشت صحنه را بدهد مدتهاست که نقش بر آب گشته است. روي کاغذ ارتش علوي 100000 سرباز دارد و 45000 ديگر بايد تا آخر امسال به اين تعداد اضافه گردند. در حال حاضر اين ارتش تنها نقش دکور را بازي مي نمايد. اگر حمله آمريکا به شهرهاي نامبرده انجام پذيرد مسلما قربانيان غير نظامي بيشماري بر جاي خواهد نهاد و اين باعث خواهد شد که از آن به بعد آمريکائي ها از سايه خويش هم وحشت نمايند. حتي واقع گرا ترين عضو ارتش آمريکا هم اميدوار است که ارتش اياد علوي در سال آينده در موقعيتي قرار بگيرد که بتواند با پشتيباني ارتش آمريکا مستقلا وارد عمل گردد و اوضاع را در کنترل خويش قرار دهد. اوائل اکتبر امسال در حمله به سامارا از يک گردان ارتش عراق که متشکل از 750 سرباز عراقي بود استفاده گرديد که قبل از اين حمله حدود 350 نفر سرباز از اين اقدام امتناع ورزيده و کناره گيری نمودند. آمريکائي ها براحتي همه جا اعلام نموده اند که ارتش خيمه شب بازي عراق به لحاظ سياسي به هيج وجه قابل اعتماد نخواهد بود و همواره مي تواند تحت تاثير شورش گران قرار گيرد. البته اين براي هيچ کس پوشيده نيست که سربازان عراقي تنها بدليل بيکاري و فرار از گرسنگي پشت اشغالگران پنهان گشته اند. آمار سربازان آمريکائي کشته شده از زمان انتقال قدرت تا کنون به سرعت افزايش يافته است . در واقع در حين حملات ماه هاي مارس و آپريل بطور متوسط هر ماه 482 سرباز آمريکائي کشته شده است. و از آپريل تا ماه يوني در حدود 415 سرباز کشته شده است. در ماه يوني 42 سرباز ، يولي 54 سرباز، اوت 66 سرباز و سپتامبر 80 سرباز آمريکائي قرباني اشغالگري ارتش آمريکا گشته اند. در ماه اکتبر طبق خبر هاي غير علني چيزي در حدود 60 سرباز کشته شده اند. بيشترين قرباني را ارتش آمريکا در ماه آپريل داشته است که در حدود 135 نفر بوده است. 

 

از زمان انتقال قدرت به دولت موقت تا کنون عمليات نظامي بيشماري از سوي پليس و ارتش مترسک عراق که هنوز بازسازيش به پايان نرسيده است، بطور مستقل و همچنين به پشتيباني از ارتش آمريکا انجام پذيرفته است. از اواسط اکتبر يعني شروع ماه رمضان نيروهاي شورشگر هم در حدود 25 تا 30 درصد به عمليات مسلحانه شان بر عليه نيروهاي اشغال گر افزوده اند.  در حال حاضر روزانه در حدود 80 عمليات مسلحانه از سوي نيروهاي مسلح شورشگر در عراق انجام مي پذيرد. آنها بطوري هدفمند افراد کليدي دستگاه دولتي دست نشانده آمريکا در عراق را مورد حملات خويش قرار مي دهند. بطور مشخص در روز دوشنبه با وجود مراقبت هاي زياد معاون فرماندار بغداد در ماشينش مورد هدف گلوله شورشگران قرار گرفته و بقتل رسيد.

در حدود 80% تمامي حملات تا کنوني بطور هدفمند 4 شهر از 18 شهر عراق را يعني بغداد، ال انبر، صلاح الدين و نينوا در مثلث سني نشين دربرداشته است. در حاليکه دولت موقت و نيروهاي آمريکائي موفق شده اند نيروهاي شورش گر شيعه را تحت کنترل خويش قرار دهند و آنان را به زير سياست دولت عراق در نقش تنها يک اپوزيسيون سياسي بکشانند ، سني ها همچنان چون سابق قوي ترين بخش مقاومت بر عليه اشغالگران بوده اند. اين تلاش از سوي دولت عراق که تسليحات ارتش راديکال روحاني شيعه يعني  الصدر را خريداري کرد آنطور که بنظر ميرسد در بغداد آنچنان ناموفق هم نبوده است. علوي گفته است که :" وضعيت در بغداد کاملا آرام و مورد رضايت مي باشد". وي همچنين مي گويد که:" وضعيت 14 تا 15 شهر از 18 شهر عراق کاملا آرام و امن گشته است. در واقع چيزي در حدود 22 حمله در روز روشن انجام مي پذيرد و در سه شهر ديگر هم مقاومت هاي محدودي وجود دارد. تنها مکاني که بطور واقعي امن نيست شهر فلوجه است".

در واقع هم بجز در مناطق کوهستاني کردنشين  در شهر هاي ديگر عراق آکسيون هاي زيادي از سوي شورش گران انجام نمي پذيرد.طبق بررسي روزنامه واشنگتن پست 26 سپتامبر : از ماه سپتامبر به اين سو آکسيون هاي خارج از مثلث سني نشين قويا رشد نموده است. ژورناليست هاي خارجي و تجار از مسافرت کردن در بين اين مناطق خودداري نموده و تقريبا هيچگاه ديگر مناطق سبز اعلام شده در مرکز بغداد که مورد حفاظت آمريکائي هاست را ترک نمي کنند.سازمان ملل متحد که دولت آمريکا از وي درخواست قانوني نمودن اشغالگري و انتخابات ژانويه عراق را نموده است، تنها داراي 30 نفر مامور در عراق مي باشد که اين ماموران هم منطقه سبز بغداد را هيچگاه ترک نمي کنند.  حتي مترسکان دولت موقت هم از اين منطقه خارج نمی شوند. سازمان هاي بين المللي هم که بقصد کمک رساني در عراق بسر مي بردند يا در همين منطقه امن بسر مي برند و يا مشغول خارج نمودن ماموران خويش از عراق مي باشند. تخمينات در باره تعداد حملات شورشگران در طي اين ماه ها کاملا متفاوت مي باشند. در حاليکه ارتش آمريکا در نوامبر 2003 از 5000 نفر مستقر در مرزهاي عراق نام برد امروز اين رقم به حداقل 20000 نفر تخمين زده ميشود. آندرو گراهام ژنرال بريتانيائي به روزنامه خبري آمريکائي تايمز در ماه سپتامبرگفته است که:" اين تخمينات همواره دست پائين را مي گيرند و تعداد جنگجويان در مرزها بيش از 40 تا 50 هزار نفر مي باشد". نيويورک تايمز 31 آگوست از قول يک فرمانده آمريکائي در شهر سني نشين باکوبه نوشته است که 120000 نفر جنگجو دراين منطقه حضور دارند".

ارتش آمريکا از زمان آغاز جنگ تا کنون در حدود 1070 سرباز را از دست داده  و 8000 سرباز زخمي بجاي گذاشته است. از ميان زخمي شدگان در حدود دو سوم سربازان جراحاتشان آنچنان بالا است که ديگر قادر به خدمت نبوده اند. 90 % خسارات جاني ارتش آمريکا تقريبا از ماه مه 2003 بعد از تصميم جرج بوش براي پاک سازي غرب عراق بوجود آمده است. آنزمان ارتش فکر ميکرد که حداکثر در مدت 6 ماه خواهد توانست اوضاع را آنچنان در کنترل داشته باشد که نيروي ارتشش را از 150 هزار به سي هزار نفر تقليل دهد. در واقع نقشه وزير دفاع آمريکا دونالد رامز فلد چنين معني مي داد که خيلي سريع آنان به کار خود در عراق پايان داده و اکثر نيروي ارتش را براي عمليات در سوريه و ايران بکار مي گيرند. در واقع هم تعداد نفرات ارتش تنها تا فوريه 2004 به 108000 تقليل پيدا نمود و سپس مجددا دوباره صعود نموده است. آنزمان در حدود 142000 سرباز آمريکائي مستقر در عراق با پشتيباني 22000 سرباز بريتانيائي، لهستاني، و ديگران نيروي اشغال گر را تشکيل دادند. در اين ميان هم بخش بزرگي از پشتيبانان اشغالگران ماموران پليس و کارمندان شرکت هاي خارجي و ماموران امنيتي عمده کارهاي خدماتي ارتش اشغالگر را بعهده گرفتند.گارد ملي پشتيبان نيروي جنگي در حدود يک سوم لشگر آمريکا را در عراق تشکيل ميداد. در واقع  از ابتداي جنگ افغانستان و عراق تا به امروز در حدود 360000 نفر از گارد ملي آمريکا بعنوان رزرو جنگي در اين منطقه مستقر شده اند. بسياري از افراد اين گارد ملي در زندگي عادي خويش مشاغلي چون کار در اداره آتش نشاني، پليس و يا صليب سرخ را داشته اند. اين افراد نه تنها در عراق بلکه در عمليات جنگي ديگر آمريکا هم بعنوان نيروهاي ذخيره در کنار لشگر ارتش قرار خواهند گرفت. حد متوسط خدمت اين افراد در عراق چيزي مابين 320 روز مقرر شده بود زيرا که دولت آمريکا ميخواست که اين افراد به هنگام انتخابات رياست جمهوري در آمريکا بسر برند. مهمترين مشکل آمريکا در مقطع کنوني مسئله مالي و هزينه سنگين اين جنگ نامحدود مي باشد. واشنگتن پست در 26 اکتبر مي نويسد:" بوش در نظر دارد بعد از انتخابات از کنگره آمريکا در حدود 70 ميليارد دلار هزينه براي ادامه عمليات در عراق و افغانستان درخواست نمايد.  مجموعه هزينه تا کنوني در حدود 225 ميليارد دلار شده است. تنها هزينه جنگ در سال 2003  در حدود 4/62 ميليارد و سال جاري در حدود 65 ميليارد دلار شده است. همچنين ميلياردها دلار ديگر براي کمک هاي ديگر ارتش و تسليحات و تعليمات ارتشي و تغذيه سربازان و هزينه ارتش دست نشانده در هر دو کشور احتياج خواهد بود. روزنامه ايتاليائي رپوپليکا در روز دوشنبه مي نويسد:" ازمجموع 30 ميليارد دلار که از سوي آمريکا و ديگر کشور ها براي بازسازي عراق وعده داده شده بود تا کنون تنها 5/1 ميليارد آن يعني 5% پرداخت شده است که اين مبلغ تنها براي بازسازي شهري مثل فلوجه هم کافي نخواهد بود.