بازگشت به صفحه نخست

 

واپسین پیام دریدا: دفاع از عدالت ، جنبش بدیل جهانی شدن و اندیشه های مارکس

عیسی صفا

 

آخرین بار دریدا را در کنگره بین المللی فلسفه در پاریس دیدم. در برنامه ها جایگاه ویژه و سوال بر انگیزی به دریدا داده شده بود. پاسخ این سوال در مرگ دریدا است. دریدا با آخرین کتاب خود « مارکس و فرزندانش» آمده بود و یک وصیت نامه! موضع گیری علیه اشغال عراق ، تحلیل جهانی شدن سرمایه داری نئولیبرال و دفاع از عدالت اجتماعی، تم های اصلی سخنان دریدا بود. به نظر دریدا دیدگاه مارکس در باره ماهیت سرمایه داری، قادر به توضیح سرمایه داری جهانی شده است. دریدا می گفت که مرکز توجه خود را از « آزادی» به « عدالت» تغییر داده است و حتی خود را مارکسیست  می داند .منتهی مارکسیسم یک ذره آمیخته با مسیانیسم !

 

بدون مارکس آینده ای وجود ندارد!

این جمله در کتاب « اشباح مارکس» در سال 1993 ، یعنی در جو فوق العاده سنگین فروپاشی اردوگاه سوسیالیستی نوشته شده است. اندیشه های مارکس برای دریدا فقط به جنبه های مبارزاتی محدود نمی شود. دریدا در مرکزی ترین تفکر فلسفی خود ، یعنی« واسازی» معتقد است:
« واسازی ، حد اقل به نظر من ، اگر رادیکالیزه شدن نبود ، یعنی باز هم در روح و سنت مارکسییسم، فایده و معنا نداشت(اشباح مارکس ص 151 انتشارات گالیله به زبان فرانسه)

اشباح مارکس که با به وسیله مترانسن ژان پیر ونسان به مدت یکسال روی صحنه بود (که آمیزه ای بود از مانیفست مارکس ، هاملت و اشاره به دختر و پسر فرانسوی که در درگیری مسلحانه چندین پلیس را کشتند!) ، در عین حال نوعی دست انداختن مارکسیت ها است. چنین شبهه ای را می توان در این اثر دید هنگامی که « ارثیه مارکس» را مطرح می کند. چه کسانی وارث مارکس هستند؟ احزاب کمونیست؟ افراد؟ نوعی از شبهه که دریدا وارثان را اشباح می داند و نه واقعی! گرچه  اشباح در نظر دریدا با مراجعه به مانیفست مارکس و هاملت مثبت هستند. چون که در آینده قرار دارند و خواهند آمد! در واقع دریدا با نوشتن « مارکس و فرزندان» این شبهه را از میان برد. وارثان فرزندان مارکس هستند و نه اشباح!

 

دیدگاه فلسفی دریدا

چند ساعت بعد از مرگ دریدا اتین بالیبار ، فیلسوف نامدار فرانسه او را «بهترین پدیده شناس» فرانسه معرفی کرد. نقطه حرکت دریدا از پدیده شناسی ادموند هوسرل شروع می شود ، اما مالارمه و نیچه به روایت هایدگر از دیگر منابع فکری وی هستند. تمرکز وی بر نشان دادن متافیزیکی است که در غرب بر پایه نوشتار شکل گرفته است. دریدا با آنالیز «نوشتار»  توضیح می دهد که : « نوشتن تولید یک نشانه است که ماشینی را می سازد که به نوبه خود مولد است، که مرگ نویسنده مانع عملکرد ، نوشتن و باز نوشتن آن نمی شود».

شیوه دریدا برای تحلیل « واسازی » است. با واسازی مشخص می شود که : « هدف کشف حقیقت علایم بسوی ایده ها، تحلیل می روند. معنا با یک ماشین ضد گلوله حمل نمی شود. معنا گریزان است، باز شده و پخش می شود».

 دریدا در کتاب « نوشتار و تفاوت» در تحلیل تقابل مفاهیمی مانند مردانه – زنانه ، گفتار و نوشتار ، حضور – غیبت نشان می دهد که آنها مقوله های در برابر هم نیسبند، بلکه بیانگر تبعیت از سلسله مراتب هستند.

 

تاریخ شمار زندگی ژاک دریدا

 

1930 تولد در ال بیار الجزایر

1942 محرومیت از مدرسه به علت خانواده یهودی

1952 آشنایی با لویی آلتوسر و پیوند دوستی همیشگی با وی

1957  خد مت نظام در بحبوحه جنگ الجزایر

1960 استاد دانشگاه سوربن و انتشار : نقد و همین گونه

1966 آشنایی با پل مان ، ژاک لاکان، ورمان ،بارتز، هیپولیتو گلدمن

1967 انتشار گراماتولوژِی

1979ایجاد دایره فلسفی

1981 ایجاد انجمن جان-هوس در دفاع از روشنفکران ناراضی چک و سلواکی

1984 بنیادکالج فلسفی

1987 انتشار هایدگر و سوال

1993 انتشار اشباح مارکس

1994 انتشار سیاست و دوستی

2001 انتشار فردا چه

2004 انشار مفهوم 11 سپتامبر با همکاری هابرماس