جهاني شدن اطلاعات

عليرضا مسعودى:شرق- شنبه 13 تير 1383- 3 ژوئيه 2004

اصطلاح جهانى شدن معمولاً براى اشاره به پديده شناخته شده جريان تجارت و تسهيل سرمايه گذارى بين كشورها استفاده مى شود و در زمينه اطلاعات، جهانى شدن به معناى رشد سريع جريان اطلاعات از ميان مرزها و حتى بدون توجه به مرزهاست. حقوق مالكيت هاى معنوى در چارچوب حقوقى معمولاً شامل كپى رايت، اختراعات، علائم تجارى، طرح هاى صنعتى و اسرار تجارى مى شود.

 

يكى از اثرات واضح جهانى شدن و جريان آسان و فرامرزى ( يا بدون مرز) اطلاعات عبارت است از ايجاد مشابهت هاى گسترده و شايع در زمينه حقوق مالكيت هاى معنوى.

 

«جهانى شدن مالكيت هاى معنوى حداقل در زمينه مالكيت با تضعيف اقتدار و قدرت سرزمينى و حاكميت همراه بوده است. دارندگان حقوق مالكيت هاى معنوى دريافته اند كه سيستم هاى مالكيت معنوى در سرتاسر جهان استانداردها و معيارهاى ماهوى مشابهى را ارائه مى دهند. برخى نويسندگان اعتقاد دارند كه رسانه هاى ديجيتال سبب ايجاد تغييرات وسيعى در رژيم بين المللى مالكيت هاى معنوى شده اند. راه حل هاى ملى با حقوق صرفاً داخلى ديگر جوابگوى ايجاد شبكه ارتباطى ضرورى براى اتصال بين ملت ها نيست».

 

به همان اندازه كه تجارت در زمينه توليدات و خدمات موضوع حمايت حقوق مالكيت هاى معنوى گسترش مى يابد، دارندگان اين گونه حقوق بيشتر علاقه مند (و خواستار) مى شوند تا از حقوق آنها در بيرون مرزها نيز حمايت شود. هماهنگ سازى رژيم مالكيت هاى معنوى به شركت هاى فراملى اجازه مى دهد كه مراحل مختلف توليد، توزيع و فروش محصولات را بين المللى كنند، بدون اين كه حمايت از حقوق مالكيت هاى معنوى خود را به خطر اندازند. اين شركت ها مى توانند توليدات خود را در كشورهاى مختلف مستقر ساخته و مطمئن باشند كه مالكيت معنوى آنها حفظ و حمايت مى شود.

 

به علاوه هنگامى كه دولتى به موافقتنامه ها و عهدنامه هاى چندجانبه براى تضمين حمايت از حقوق مالكيت هاى معنوى در بيرون از مرزها ملحق مى شود، آنان بايد حقوق داخلى خود را جهت انطباق با آن موافقتنامه ها و همچنين در اغلب موارد با استانداردهاى دولت هاى رقيب خود، اصلاح كنند. مهمتر از همه اين كه جهانى شدن هم از لحاظ بين المللى و هم از لحاظ داخلى و منطقه اى با افزايش حمايت قوى از مالكيت هاى معنوى توام و همراه خواهد بود. فشارهاى اقتصادى و رشد بين المللى اهميت كپى رايت، منتهى به ايجاد حقوق جديدى شده است. اين حقوق افزايش و بسط حمايت، حمايت ساده تر و حمايت طولانى تر از كپى رايت را تامين مى كند. حقوق معنوى، حمايت از پايگاه داده، كنترل هاى تكنولوژيكى، توسعه كپى رايت و كاهش تشريفات و حتى اعاده كپى رايت نسبت به آثارى كه براى مدت طولانى به عموم تعلق داشته اند، همه نشانه هايى از رژيم قانونى و رشد فوق العاده و سريع اين حقوق هستند. طرفداران توسعه حمايت از مالكيت هاى معنوى در ايالات متحده در هماهنگى با تغيير و تحولات مشابه در اروپا، براى توجيه عقايد خويش، دلايل اقتصادى داخلى را نيز ذكر مى كنند.

 

براى مثال، زمان تمديد شده براى حمايت ممكن است ۲۰ سال از زمان استفاده تجارى براى بسيارى از آثار بادوام اقتصادى باشد. بسيارى از منافع حاصل از كالاها و خدمات ممكن است از كشورهاى خارجى كه در آن جا بسيارى از رمان ها و تصاوير متحرك و ديگر آثار (هنرى) ايالات متحده در ابتداى قرن بيستم بازارى براى فروش يافته اند، حاصل شده باشد. استدلال و توجيه اقتصادى نه تنها به منافع هرچه بيشتر دارندگان كپى رايت ايالات متحده تفسير و معنى مى شود، بلكه به منافع مالياتى بعدى، پيش بينى و چشم انداز استخدام بيشتر و تامين منافع سهامدارانى كه در توسعه تجارت همراهى كرده اند، منجر مى شود. مضاف بر اين اگر اين منافع از بازارهاى خارجى نشأت بگيرد، حمايت قوى و زمان طولانى تر براى حمايت از كپى رايت همچنين مى تواند موازنه تجارت بين المللى را به نفع ايالات متحده تغيير دهد.

 

از طرف ديگر تقويت حقوق مالكيت هاى معنوى يك موازنه مشابه به نفع مصالح عمومى را در بر ندارد. اگر اين مسئله را قبول كنيم كه حقوق كپى رايت قصد دارد تا در اصل به يك موازنه بين حفظ حقوق عمومى يا عمومى كردن ايده ها و ايجاد انگيزه هاى لازم براى تلاش خلاق دست پيدا كند، مسئله اول (حفظ منافع عمومى) در مسير كسانى كه ديدگاه تامين حداكثر حقوق را براى مالكيت هاى معنوى دنبال مى كنند، مغفول مانده است. براى مثال افزايش حمايت از اين گونه حقوق با محدوديت در قلمرو عمومى و كاهش منابع قابل دسترس براى اشخاص ( براى خلق آثار جديد) همراه خواهد بود.

 

به هر حال يكى از نويسندگان معتقد است كه از بين رفتن حاكميت در نتيجه جريان سريع و بدون تاخير اطلاعات روى مى دهد، اطلاعات ديجيتال نه تنها مرزهاى ملى را فراموش مى كند، بلكه همچنين دولت ها، قلمرو سرزمينى و حتى موسسات خصوصى را ناديده مى انگارد. دولت ها اين مسئله را مشكل و در برخى موارد غيرممكن مى دانند كه اطلاعات را به نحو موثرى قانونمند كنند. جهانى شدن اطلاعات مى تواند مفهوم سنتى دولت - ملت را كهنه و متروك گرداند.