24 ساعته داريم داوطلبانه كار مى كنيم، ولى براى بازسازى بم به كمك هاى مردمى بيشترى نياز داريم. ”

 

راديو آلمان - چهار شنبه 3 تير 1383- 23 ژوئن 2004

 

در ايران پروژهاى متعددى براى بازسازى و امداد شهر بم در جريان است و يكى از اين پروژه ها متعلق به «كميته هماهنگى سازمان هاى غيردولتى و نهادهاى مدنى زنان براى بازسازى بم» است. خانم «بهدخت رشديه» يكى از سخنگويان كميته اى است كه از ۴۶ سازمان غيردولتى تشكيل شده. درباره مشكلات و موانع پروژه بازسازى در بم، آنهم از منبع كمك هاى مالى كه در حساب خانم شيرين عبادى جمع شده، صداى آلمان گفتگويى داشت با خانم بهدخت رشديه كه سرپرست «بنياد تحقيقاتى رشديه» نيز هست.

گفت وگو: داود خدابخش


دويچه وله: خانم رشديه، سازمانهاى غيردولتى از قرار معلوم طرحهايى را براى شهر بم در نظر گرفته اند. آيا مى توانيد از كم و كيف پروژه هاى بم براى ما بگوييد؟

بهدخت رشديه: من اطلاع چندانى در مورد پروژه هاى مختلف ندارم، چون رفت و آمد در بم زياد است و اين گونه فعاليت ها هم پراكنده اند. به همين خاطر اين فعاليت ها چندان به چشم نمى آيند، زيرا در حال حاضر مرحله اى كه پشت سر گذاشته شده، مرحله ى آواربردارى بوده.  به حدى واقعه زلزله گسترده بوده كه واقعا باورنكردنى است. يعنى هراندازه هم كه كار مى شود، باز چيزى به چشم نمى آيد.

در مورد سازمانهاى غيردولتى، من مى توانم از سازمان خودمان بگويم. منظور «كميته ى هماهنگى سازمانهاى غيردولتى و نهادهاى مدنى زنان» است كه شامل ۴۶ سازمان غيردولتى مى شود كه البته تمامى آنها شامل زنان نمى شود. بخشى از اين نهادها مربوط به زنان است و مابقى نيروهاى حمايت كننده هستند. ما از آغاز بر يك پروژه ى بلند مدت كار كرديم كه  ايجاد مجموعه اى فرهنگى، تفريحى و آموزشى براى زنان است، آنهم در واقع با كارى درازمدت بر روى نيازسنجى، چه از سازمانهاى دولتى ديگرى كه در اين زمينه كار مى كردند و چه از افراد متخصص پرسيديم و چه در خود محل از زنان متوجه شديم كه بخش عمده اى از زنان و دختران جوانى كه بى سرپرست مانده اند، اين افراد در آينده مشكلات بسيار زيادى را خواهند داشت و تأمين نخواهند بود. در نتيجه ما فكر كرديم مجتمعى را فراهم كنيم كه در نهايت بتواند به اين افراد آموزشهاى متفاوتى را بدهد، و حتا آموزشهاى حرفه اى هم به آنها داده شود كه در نهايت منجر به اشتغال زايى براى اين افراد بشود و خودشان بتوانند ايجاد درآمد بكنند و زندگى شان را ادامه بدهند.

ما براى اين مجموعه حسابى را باز كرديم كه حساب خانم عبادى است و تاكنون دست به اين پول نخورده است و در  حدود ۲۵۷ ميليون تومان تاكنون جمع شده. ما حتا رفت و آمدهايى را كه با هواپيما به شهر بم مى كنيم و يا شبى را بايد در هتل بگذرانيم و برگرديم، تمام اين هزينه ها توسط خود افراد داوطلب تأمين مى شود. برنامه ى درازمدت ما در حال حاضر اين است كه: ما مطمئن هستيم چنين مجموعه اى مورد نياز است و منتظر هستيم تا طرح جامع شهر بم تهيه شود، كه تا مقطعى تهيه شده و دوباره رد شده است.

مشكل ما اين است كه، طورى كه من شنيده ام، سياستمداران و تصميم گيران مى خواهند شهر را چند كيلومترى جابجا كنند تا از گسل هاى زلزله دور شود. ولى مردم به هيچوجه حاضر نيستند از خانه هاى قبلى شان دور بشوند. فرضا به خاطر آن درختهاى كه در منازل خود داشته اند، منازل خراب شده ولى نخلها هنوز وجود دارند و اين خود مشكل عمده اى ايجاد كرده. يعنى هرگونه تسهيلاتى هم كه آنجا فراهم مى شود يا تاسيساتى كه ساخته مى شود، به نظر مى آيد كه اين تاسيسات موقت است. در هرحال ظاهرا طورى كه گفته مى شود، تا دو يا سه ماه ديگر طول خواهد كشيد. البته كمك هايى هم به ما شده است. يعنى ما زمينى را خواسته ايم كه دولت به ما بدهد و اينكه پولى كه تهيه كرده ايم و اينكه نيروهاى داوطلبى كه در اين زمينه كار خواهند كرد و همه داوطلبانه خواهد بود. به اين خاطر ما از دولت خواسته ايم قدمى بردارد و به ما يارى كند و زمينى در اختيار ما بگذارد كه تاكنون زمينى به مساحت يك هكتار در اختيار ما گذاشته اند، ولى متاسفانه متوجه شده ايم كه اين زمين كمى دور از شهر واقع است. چون شهر بم بهرحال آنقدر بزرگ نيست و رفت و آمدش نبايد از نظر مسافت چندان دور باشد. بر اساس تجربه اى كه ما در اثر كاركردن با مناطق محروم يا افراد بومى داريم، محلى كه به ما سپرده مى شود، حتما بايد محلى باشد كه براى زنان و كودكان قابل دسترس باشد. و اگر ما مكانى را بسازيم  كه قابل دسترس نباشد، فقط صرف هزينه است و تلف كردن وقت و انرژى و نهايتا بلااستفاده خواهد ماند. حالا در پى آن هستيم كه سعى كنيم زمين مناسب ترى را در شهر پيدا كرده و به اين كار اختصاص دهيم. ولى سازمانهاى غيردولتى ديگر هم فعال هستند. البته قشرى كه آنجا زندگى مى كند، چندان فعال نيست و همراهى زيادى با مردم يا با سازمانهاى غيردولتى نمى كند و فقط منتظر هستند كه كارى برايشان انجام بشود. مشكلات هم كه فراوان است، از جمله رسيدگى به زندگى مردم.

دويچه وله: حالا غير از اينكه  دولت بايد زمين هايى را در اختيار شما قرار بدهد، همكارى هاى ديگرى با نهادهاى دولتى داريد يا اينكه كمك هايى از جانب آنها پيشنهاد شده است و يا شما درخواست كرده ايد؟

بهدخت رشديه: حقيقتش اين است كه ما درخواست نكرده ايم. كلا ما كارمان را مرحله بندى كرده ايم. مرحله ى اول در واقع تصميم گيرى بود، كه چه چيزى براى اين مردم لازم است. گروههاى مختلف مشغول انجام كارهاى مختلفى هستند. ما از اول برنامه ريزى مان اين بود كه از زنان جوان يا دختران بى سرپرست و بى خانوارحمايت كنيم. چون از اول فكر ما اين بود. مرحله ى بعدى گرفتن زمين بود كه در اين كار واقعا با ما همكارى كردند. يعنى تا جايى كه ما پيش رفتيم واقعا همكارى را ديديم. در واقع به اين صورت نبوده كه مشكلى وجود داشته باشد. ولى سيستم دولتى در هرحال خود محدودكننده است. مثلا وقتى سراغ شهردارى مى رويم، شهردارى مى گويد من يكسرى زمين هاى محدود دارم و بيشتر پارك در اختيارم هست و زمين خاصى ندارم. سراغ استاندارى مى رويم، آنها هم همينطور و يكسرى اختيارات محدود خود را دارند. اين است كه به عهده ى خود ماست كه بتوانيم با مراجعه به سازمانهاى مختلف اين هماهنگى را ايجاد كنيم. تاكنون با ما همكارى شده است.

دويچه وله: مردم بم در چه شرايطى بسر مى برند؟

بهدخت رشديه: در شرايط بسيار بدى. براى اينكه هواى آنجا بسيار گرم است و اين چادرهايى كه معمولا براى چنين وقايعى در نظر گرفته مى شوند، طورى كه من شنيده ام، اصولا ۲ تا ۳ ماه مقاومت دارند، ولى ما الان ديگر نزديك به هفتمين ماه است كه زلزله را پشت سر گذاشته ايم. در سرما و گرما اين چادرها ديگر صدمه ديده اند و گرما واقعا بيداد مى كند. علاوه بر اينها مشكلات بهداشتى بسيارى وجود دارد. از طرفى بعد از زلزله بم عده ى زيادى از مناطق ديگر به بم هجوم آورده اند و همانطور كه قبلا حتما شنيده ايد، به جمعيت بم افزوده اند.

الان در اردوگاههايى كه توسط دولت در بم زده شده، كمتر افراد بومى ديده مى شوند. بمى ها روى زمين ها و خانه هاى قبلى خود مستقر هستند و چادرهاى خود را به آنجا منتقل كرده اند. پراكندگى اين چادرها خود باعث مى شود كه نتوان سرويس خدمات را به راحتى به آنها داد. در اردوگاهها گروههايى مستقر شده اند كه اصلا اهل بم نيستند. تفكيك كردن اينها از هم كار چندان ساده اى نيست. در هرحال نمى توان به اين افرادى كه در آنجا مستقر شده  و به نظر مى آيد محتاج و مستمند هستند، سرويس داده نشود. يعنى ما هر چيزى را كه براى آنها ببريم از مواد غذايى گرفته تا سرويس هاى خدماتى ديگر، در هرحال اين افراد بخشى از مردم ايران هستند و ما نمى توانيم تفكيك شان كنيم و بگويم شما بمى نيستيد و شما بمى هستيد. اين خود مشكلات و هزينه ها را چند برابر كرده است. يكى از مسايل ما اين است كه ما از تهران با هواپيما بايد به بم برويم و برگرديم، يك شب آنجا بمانيم و بعضى وقتها از چادرهاى دوستان مى توانيم استفاده كنيم و بعضى وقتها را بايد در هتل بسر ببريم. تمام اينها هزينه ساز است. در حالى كه ما ترجيح مى دهيم تا آنجايى كه مى شود اين هزينه ها را نكنيم و سعى كنيم بودجه را براى بازسازى به كار بياندازيم. براى همين هم براى هماهنگى انجام كارهايى توسط خود افراد بومى شروع كرده ايم به شناسايى گروههايى در كرمان و افرادى كه در بم هستند. و تا به حال هم موفق بوده ايم و خانمهايى آنجا بوده اند كه به ما پيوستند و فعاليتها را بيشتر كرده و سرعت بخشيده اند. اين خانمها فقط شامل شهر بم نمى شوند، بلكه حتا خانم هايى كه در كرمان سكونت داشته اند.

دويچه وله: تامين مواد غذايى بازماندگان زلزله ى بم چگونه صورت مى گيرد؟

بهدخت رشديه: از اين بابت مشكلى وجود ندارد. گروههاى مختلفى از ما هر دو يا سه هفته به آنجا سر مى زنند، حتا بين مردم يخچال پخش كرده بودند. همانطور كه قبلا خدمتتان گفتم، اين مردم تنها از افراد بومى تشكيل نمى شوند. افراد ديگرى هم از جاهاى ديگرى هستند كه وقتى مى بينند دولت چيزى را توزيع مى كند، به آن محل مراجعه مى كنند تا از اين سرويس خدماتى استفاده كنند. كولر پخش كرده اند، كه اگر اين كولر را در چادرى، با آن هواى دم كرده و با آن حرارت بالا، بگذارند، مشكلات چندين برابر خواهد شد. آبرسانى بسيار دشوار است و بطور كلى  سرويس دادن به اين مردم و يا مثلا ساخت دستشويى، توالت و حمام براى يك جمعيت بزرگ بسيار پرهزينه است. حالا باز اگر اين افراد در اردوگاهها باشند يا جاى معينى مستقر باشند، باز مى توان سرويس خدماتى برايشان ايجاد كرد. ولى وقتى در سطح شهر پخش شده اند و اصلا حاضر نيستند در يكجا جمع شوند و مى خواهند روى خرابه هاى خانه هاى خودشان چادر بزنند، مى توانيد تصور كنيد كه سيستم آب رسانى، برق رسانى، فاضلاب اصلا عملى نيست. بهرحال انسان نبايد زياد هم يكطرفه قضاوت كند. آنجا بخاطر مسايل بومى مشكلات چندين برابر شده است.

دويچه وله: خانم رشديه آيا نهادهاى امداد خارجى هنوز فعال هستند، به خصوص در زمينه ى بازسازى، خانه سازى و غيره؟

بهدخت رشديه: تا آنجايى كه ما مى شنويم تعداد زياديشان وجود دارند. يكى از همين نهادهاى فرانسوى از طريق دوستان به ما اطلاع دادند كه اگر ما بخواهيم مجتمع خود را بسازيم، برق رسانى آن را به عهده خواهند گرفت. در سفر قبلى هم كه آنجا بوديم، گروههايى از سريلانكا و جاهاى مختلف بودند كه هنوز مواد غذايى خشك پخش مى كردند. بله هنوز حضور دارند.

دويچه وله: آيا درست است كه شما مسئوليت اين كميته ى هماهنگى را برعهده داريد؟

بهدخت رشديه: من مسئوليت اين كميته را ندارم. من به عنوان يكى از سخنگويان اين كميته هستم.

دويچه وله: عنوان اين كميته دقيقا چيست؟

بهدخت رشديه: «كميته ى هماهنگى سازمانهاى غيردولتى و نهادهاى مدنى زنان براى بازسازى بم» و از ۴۶ سازمان غيردولتى تشكيل شده است. البته من بايد به شما بگويم كه اين ۴۶ سازمان غيردولتى حمايت مى كنند، ولى اين ۴۶ سازمان حضور ندارند. يعنى حمايتهاى جانبى را ما از آنها مى گيريم. شايد برايتان جالب باشد، ببينيد، هميشه معضلى، فاجعه اى، مسئله اى كه بوجود مى آيد، ظرف ۲ يا ۳ ماه اول مردم خيلى احساساتى مى شوند و كمك مى كنند. دو تا سه ماه كه مى گذرد، اين عواطف فروكش مى كند. و اين درست زمانى ست كه اين افراد به سرويس بيشترى نياز دارند. يعنى اين افراد تا ۲ تا ۳ ماه آينده به پشتيبانى روزمره احتياج دارند. فرضا بچه اى كه بى پدر و مادر شده و سرپرست خود را از دست داده است، حداقل ۲۰ سال حمايت لازم دارد تا روى پاى خود بايستد. اين است كه ما متاسفانه ازحمايتهاى مردمى، به اين شكل كه مى گويم، تنها در زمان كوتاهى برخوردار هستيم.

اتفاقا وقتى به حساب خانم عبادى نگاه مى كرديم، روزهاى اول كمكهاى بسيار بسيار فراوانى واريز شده كه طبيعى هم است. ولى آخرين پولى كه واريز شده، كه بيشتر از خارج ايران مى باشد و ارقام درشتى نيز بوده، در ماه ارديبهشت مى باشد. ما ديگر كمكى نداشته ايم. در صورتى كه الان ده هزار متر زمين به ما داده شده كه ما تمام فكرمان اين بوده كه ۳هزار متر آن را بسازيم و ۷ هزار متر ديگر را فضاى سبز كنيم. ولى اين چيزى نيست كه چارچوب خيلى خشكى داشته باشد. ما بايد انعطاف به خرج بدهيم. الان آن زمينى را كه روى سفره هاى آب زيرزمينى است و براى آماده سازى، به دليل اينكه كمى هم خارج از شهر است، بايد آب، برق، فاضلاب همه را بايد خود ما فراهم كنيم. يعنى ۲۵۷ ميليون تومان فقط خرج هزينه هاى آماده سازى اين زمين براى ساخت و ساز مى شود.

از دور كه ديگران نگاه مى كنند، فكر مى كنند چرا حركتى انجام نمى شود. ما شايد اصلا ترجيح بدهيم به جاى ده هزار متر زمين ۱۵۰۰ متر زمين در وسط شهر بم داشته باشيم و آن را بسازيم، آنهم براى اينكه قابل دسترسى براى زنان و كودكان باشد. در واقع چندان ايده آلى نبايد فكر كرد. بايد ديد كه در عمل چه چيز به نفع مردم است و چه امكاناتى فراهم است. الان آنجا هزينه ى ساخت و ساز بسيار بالا است. من با مهندسينى كه در بم كار مى كردند صحبت كرديم كه به ما كمك مى كنند، نقشه ها را مجانى مى كشند و كار كارشناسى روى آن انجام مى دهند. هزينه ى ساخت و ساز در بم بسيار بالا است.

ما به كمك هاى واقعا مردمى و بين المللى احتياج بسيار داريم و شما خودتان مى دانيد كه معمولا هم كمك هاى بين المللى را نهاد هاى دولتى جذب مى كنند و نه سازمانهاى غيردولتى. سازمانهاى غيردولتى مى توانند از كمك هاى مردمى استفاده بكنند. ما واقعا به اين كمك ها احتياج داريم.  ما سايتى هم داريم كه مرتبا آن را اعلام مى كنيم. البته اين سايت، سايت خبررسانى نيست. ولى حتا براى نشان دادن اين برنامه ها ما مشكل داريم. همه ى اينها هزينه مى برد. كميته ى هماهنگى اسما كميته ى هماهنگى ست ولى منظور اين نيست كه ما ساختمانى داريم، بودجه اى داريم، پرسنلى داريم كه در اينجا كار مى كند. چنين چيزى نيست. همه داوطلبانه مشغول به كار هستند و همه ى سازمانهاى غيردولتى خودشان را داشته اند و كارهاى جانبى شان را داشته اند و اين هم گوشه اى از كارشان است و واقعا ديگر بيشتر از ۲۴ ساعت نمى شود كار كرد. و پول بيشترى هم نداريم. نه پولهايمان بيشتر مى شود و نه زمانمان. فقط كارهايمان فشرده تر مى شود. اين است كه كمكهاى مردمى واقعا مى تواند كمكى براى ما باشد تا بتوانيم بودجه اى را براى هزينه كردن اين مسئله بگذاريم كه خود آن اشتغال زايى به وجود مى آورد. منظور اين كه در كنار آن ما بتوانيم افرادى را استخدام كنيم تا به اين كار سرعت ببخشند. كار فقط با كار داوطلبانه پيش نمى رود.

حقيقتش هم اين است كه انگار ما جرأت نداريم به آن پولى كه براى بازسازى جمع شده، دست بزنيم. دقيقا حسابمان هم مشخص است و به ريال و به ريز هم ما اين را اعلام مى كنيم. ولى بهرحال هركارى هزينه دارد. فرضا ما خودمان كه به بم مى رويم، هركسى كه توانايى اش را دارد از جيب خود مى پردازد، ولى تا چه زمانى مى توانيم اين كار را بكنيم. ۵ يا ۶ بار اين كار را كرديم ولى بعد از آن روند كارها كندتر مى شود. مگر اينكه واقعا كمكهايى داشته باشيم كه بتوانند به كار ما سرعت ببخشند.

دويچه وله: خانم رشديه بسيار متشكرم از وقتى كه در اختيار ما گذاشتيد.

بهدخت رشديه: خواهش مى كنم. من هم متشكرم.