زندگی در ويرانه های بم

گزارش کلاوديا هوفمان ، خبرنگار شبکه اول راديو-تلويزيون آلمان از بم

ايران امروز - برگرفته از سايت tagesschau- ترجمه : احمدسمايي- سه شنبه 5 خرداد 1383- 25 مه  2004

امروز نيز با گذری دربم ويران شده همان تصوير دهشتناكی را می توان مشاهده كرد كه در چند روز اول پس از زلزله به چشم می آمد: تل آوراهايی كه دوسوی خيابان ها را پوشانده بودند كماكان دست نخورده باقی مانده اند و مردمی كه در چادرهايی در مجاورت ويرانه ها اسكان يافته بودند هنوز جابجا نشده اند... مسئله مهم تر اما روحيه و رفتاری است كه در ميان كودكان و نوجوانان ديده می شود. كابوس جمعی ناشی از زلزله به خشم و خشونتی غير قابل باور منجر شده كه در برخورد اهالی با يكديگر نمود و تبارز می يابد

پنج ماه پيش در بم به نظر می رسيد كه زمان از حركت باز ايستاده است. امروز نيز با گذری در اين شهر ويران شده همان تصوير دهشتناكی را می توان مشاهده كرد كه در چند روز اول پس از زلزله به چشم می آمد: تل آوراهايی كه دوسوی خيابان ها را پوشانده بودند كماكان دست نخورده باقی مانده اند و مردمی كه در چادرهايی در مجاورت ويرانه ها اسكان يافته بودند هنوز جابجا نشده اند. نگاه بی فروغ آنها نيز همچنان سرد و تهی می نمايد. اين مردم پنج ماه پس از زلزله هنوز هم نمی دانند كه سرنوشتشان چه خواهد شد. فاجعه بم گويی كه سماجت می كند و قصد ندارد شرش را از سر مردم اين شهر كوتاه كند.

علی شفيعی ، فرماندار بم را اما نظر ديگری است:" اين درست نيست كه از زمان وقوع زلزله چيزی عوض نشده ، ما كارهای زيادی انجام داده ايم." او كه ماه پيش از سوی زلزله زدگان به خشم آمده بم در خيابان مورد ضرب و شتم قرار گرفت مواردی از بهبود وضع را هم ذكر می كند:" ترميم شبكه آبرسانی ، تامين مجدد روشنايی معابر عمومی ، استقرار ۱۱۰۰۰ خانه فلزی موقت." در هر كدام از اين خانه ها﴿ كانتينر﴾ با مساحتی برابر ۱۵ تا ۱۸ متر مربع يك خانواده اسكان داده شده است. در آن اما نه از آب لوكه كشی خبری هست و نه از توالت. از همين رو بسياری از خانواده ها ترجيح داده اند در حياط خانه های ويران خويش ، در زير سايه نخل های در حال خشك شدن چادری برای سكنی برپا كنند، اقدامی كه در عمل كار آواربرداری و پاكسازی شهر را با مشكل مواجه می كند.

گل و خاك باقی مانده از آوار خانه ها به كار بازسازی و تعمير بم نمی خورد.به اين ترتيب، از ۲۰ هزارتن خاك و آواری كه در اثر زلزله بر جامانده است بايد ۱۱۰۰۰ تن آن را به بيرون شهر منتقل كرد تا آنگاه بتوان برای بازسازی به طور جدی طرح و برنامه ريخت. برای انتقال اين مقدار حجيم از بار ، ۱۰۰۰ كاميون به طور بی وقفه مشغول كارند. فرماندار با اميدواری می گويد كه تا اوايل تير شهر از گل و آوار پاكسازی خواهد شد.

اما كمتر كسی در بم در اين اميدواری فرماندار سهيم است. اميد دريجانی كه والدين و ۴ تن از وايستگان نزديك خود را در زلزله از دست داده به سختی می تواند در ميان ويرانه ها آينده ای را تصور كند. او خود از مرگ نجات يافته ، چون به هنگام وقوع زلزله نه در بم بلكه در تهران بوده است.آنجا وی در يك شركت مسافربری با حقوقی معادل ۱۰۰ يورو به كار مشغول است. با اين حقوق حال دريجانی بايد معاش سه خانواده را تامين كند: خانواده برادرش كه زن و فرزندانی از او به جا مانده اند، خانواده خواهرش كه همسر وی از زلزله جان به در نبرده است و خانواده عمويش. هر سه خانواده كماكان در چادر به سر می برند. از دو كانتينری كه به آنها قول داده شده هنوز خبری نيست. اميد همه پس انداز خود را هزينه كرده تا زندگی را برای اين سه خانواده تحمل پذيرتر كند. با اين همه فقدان همه چيز مشهود است:" بستگان من نه به توالت سالم و بهداشتی دسترسی دارند و نه امكان شست و شو در اختيارشان هست.آنها از سبزی و ميوه هم كماكان محرومند.از چند ماه پيش تنها همان چيزهايی را مصرف می كنند كه هلال احمر ميانشان توزيع می كند: روغن و برنج و غذای كنسروی."

اميد پسر برادر ۱۲ ساله خواهر خود را به تهران برده است تا آنجا بتواند مدرسه را ادامه دهد. در بم مدرسه به طور نامنظم برقرار است و هر ۵ كلاس دوره ابتدايی را در يك كلاس، در س و آموزش می دهند. مسئله مهم تر اما روحيه و رفتاری است كه در ميان كودكان و نوجوانان ديده می شود. كابوس جمعی ناشی از زلزله به خشم و خشونتی غير قابل باور منجر شده كه در برخورد اهالی با يكديگر نمود و تبارز می يابد.سپيده سالم ، متخصص موسيقی درمانی كه از تهران برای كار با بچه ها به بم آمده است می گويد:" من شديدا نگران وضعيت اين نسل هستم. آنها به ماشين های كوچكی می مانند كه گويی احساس و عاطفه در وجودشان سركوب شده است."

آنچه كه در بم فقدانش بيش از هر چيز مشهود است نبود يك دورنما و چشم انداز است. كارخانه اتوموبيل سازی " ارگ جديد" كه در نزديكی بم واقع شده خوشبختانه از زلزله در امان مانده است.اما دومين فاكتور اقتصادی منطقه ، يعنی توريسم ، با تخريب كامل ارگ تاريخی بم برای مدتی نامعلوم كاملا از نفس افتاده است.به رغم قول و قرارهای خيرخواهانه متعدد، كماكان معلوم نيست كه اين اثر تاريخی چه زمانی مرمت خواهد شد و آيا چنين مرمتی اصولا انجام خواهد گرفت؟

و نيز نامشخص است كه بازاريان و تجار بم كه همه سرمايه خود را در زلزله از دست داده اند چه سرنوشتی پيدا خواهند كرد. در تهران هم اينك صحبت از آن است كه به اينان وام های بدون بهره داده شود و انبارهايی به صورت مجانی در اختيارشان قرار گيرد. بدون كمك جدی دولت اين صاحبان قبلی سرمايه به سختی می توانند كمتر راست كنند.

طرفه آنكه در بم تنها يك عرصه اقتصادی است كه اين روزها رونق و رواج چشمگيری دارد و آن هم فروش سنگ قبر است كه سود كلانی را نصيب فعالان شاغل در اين رشته می كند. سنگ تراشان تهرانی با شناخت تقاضای گسترده در بم برای سنگ قبر نمايندگان خود را سريعا به اين شهر فرستاده اند. تنها در خيابان اصلی شهر ۷ سنگ قبرفروشی جديد باز شده است. ۲۶ هزار كشته زلزله ظاهرا تا مدت ها بازار خوبی برای سنگتراشان ايجاد كرده است.