نامه ای به آقای رئیس جمهور عرفات

 

Uri Avneryنوشته : 

برگردان ناهید جعفرپور

5 ماه مه 2004

 

توضیح مترجم: نویسنده مقاله با یاد فیلم پاسیون کریستی ( عیسی مسیح) از میل گیبسون نوشته خود را با نام پاسیون آنتی زمیستموس ( ضد یهود) شروع می نماید.                               

 

در باره نویسنده مقاله: اوری آونری بنیان گذار جنبش صلح ( گوش شالوم) می باشد. نماینده اسبق طولانی مدت مجلس آونری در سال 1923 در بوخوم متولد    شد و در سال 1933 به فلسطین مهاجرت نمودواکنون ده ها سال است که به یکی از شخصیت های مهم سیاسی اسرائیل تبدیل شده است. او بخاطر روحیه مبارزه جویانه اش و روحیه منتقدش به سیاست دولت اسرائیل مرز های کشورش را شکسته است و در این رابطه بسیار معروف شده است. بخاطر فعالیت هایش در رابطه با صلح در خاور میانه موفق شده است بسیاری مورد توجه جهانیان قرار گیرد.

 

 آقای رئیس جمهور عزیز            

سلام!

من با نوشتن این چند خط قصد دارم  بر علیه توضیحاتی اعتراض نمایم که به این سادگی نمی توان از آن گذشت. در تاریخ 28 مارتس در هفته نامه فلسطینی اورشلیم تایمز مقاله ای انتشار یافت که در آن مقاله گزارش شده است که شما فیلم پاسیون کریستی از میل گیبسون را نگاه کرده اید ( من دستانم را در بیگناهی میشورم (1) به مانند یک فیلم سکسی عاشقانه(2) ( دیالوگ هائی از فیلم)) سپس مشاور شما و منشی قابل اعتمادتان نابیل ابو روداینا توضیح می دهد که شما این فیلم را تاریخی و تکان دهنده یافته اید. وی ( ابو روداینا) می افزاید که :"به مردم فلسطین هنوز هم روزانه همان دردی را که عیسی در صلیب کشیدنش کشیده بود وارد می گردد". ( صحنه صلیب کشیدن عیسی در فیلم پاسیون کریستی از میل گیپسون)

اگر این توضیحات در یک روزنامه فلسطینی چاپ نشده بود، با خواندن آن من تصور می کردم که این هم یک نوع کار تبلیغاتی آریل شارون می باشد. هرگز امکان ندارد کسی موفق شود جمله دیگری را تصور کند به اندازه این جمله، زیان آورتر برای مردم فلسطین.

من احترام زیاد به ابو روداینا می گذارم و درایتش را در مقابل مسئله فلسطین و در مقابل شخص شما تحسین می نمایم. اوزمانیکه ساختمان محل اقامت شما را تخلیه می نمودند در کنار شما ماند و روزانه همچون شما با خطرات بیشمار به سر برد. اما با این وجود همچنین توضیحی را نمی بایست میداد.                      من این فیلم را ندیدم و قصد هم ندارم ببینم. من از تمامی کار های وحشیانه این فیلم بدم می آید. این فیلم سرتاسر از صحنه های بیرحمانه است که آنطور که بنظر می رسد برداشتی از کتاب وصیت نامه جدید است( کتاب مسیحی پروتستان) . آنچه که مشخص است فرق بزرگی وجود دارد میان خواندن یک نوشته قدیمی و یک فیلمی که در آن بطرز بیرحمانه ای خون مثل آب جاریست. مسئله ای که مهم است این است که از یک عرب و از یک مسلمان ، که از تاثیر بسیار بد تصویر صلیب کشیدن عیسی بر زندگی یهودیان آنهم درست بعد از 2000 سال تعقیب ، فشار، شکنجه ، فرار های دسته جمعی،  کشتار جمعی و فردی تا سوخته شدن 6 میلیون یهودی و...   مطلع است، این انتظار نمی رود.    تمامی این مسائلی که گفته شد در این فیلم بطور مستقیم و یا غیر مستقیم از طریق تعریف کردن بیان شد. وصیتنامه جدید برای طرفدارانش کتابی است مقدس. اما درست همانند کتاب انجیل ما ، وصیت نامه قدیمی هم کتابی تاریخی نیست. حقایق دینی و حقایق تاریخی یکی نیستند و نمی توانند باشند. شرح صلیب کشیدن عیسی در چهار کتاب پروتستان ها ده ها سال بعد از شرح وقایع نوشته شد. نویسنده ها در آن زمان تحت تاثیر شرایط آن زمان این چهار کتاب را آنجوری نوشتند که می خواستند بنویسند. برای مثال پیکر حاکم روم پونتئوس پیلیتوس در تاریخ روم بعنوان یک رهبر وحشی و خشن و بیرحم تصویر گشته است در حالیکه در وصیتنامه جدید او بعنوان یک انسان بشر دوست به تصویر در می آید و درست از وی یک فیلسوف ساخته می شود که نمی خواسته عیسی را محکوم نماید و یهودی ها او را به این کار کشیدند. در فیلم گیپسون  او یک مرد خوش قیافه است که یهودیان تنفر انگیر با قیافه های تنفر انگیزتر وی را مجبور می سازند که بر علیه وجدانش عمل نماید. چرا این تصویر از وی ساخته شده است؟ زمانی که این کتاب نوشته شده، مسیحی ها تلاش کردند دنیای روم را به دین مسیحیت بیاورند. به این دلیل با منطق آنها جور در می آمد که گناه را به گردن یهودی ها انداخته و دست رومی ها را از گناه پاک سازند. درست بر خلاف آنچیزی که در واقعیت زمان عیسی اتفاق افتاد. یهودیان آن زمان به مانند فلسطینی های امروز بودند. یک خلق اشغال شده و رومی ها قدرت اشغالگر بودند. به صلیب کشیدن مجازاتی معمول رومی ها بود . یک نوع"کشتن قانونی" در آن زمان ( البته بعد از یک محاکمه). نویسندگان پروتستان لبا لب از نفرت به یهودیان بودند چیزی که غیر منتظره هم نیست. آنها در ابتدا به مانند عیسی و تمامی مردم اطرافشان خود یهودی بودند. اما آنها به دسته مذهبی دیگری در میان یهودی های اورشلیم اعتقاد داشتند ( بین یهودی ها هم فرقه های متفاوت وجود داشت) . مسیحیان یهودی بیرحمانه از جانب حکومت تحت تعقیب قرار میگرفتند. درست همانند یک چنین مبارزات مرگباری طبیعی است که در کنار آن نفرت سوزان هم رشد می نماید. این نفرت تاثیر خود را در شرح واقعه صلیب کشیدن عیسی بر جای گذاشت.

در مات هوز پروتستان بخش 27 آمده:" ...... از آنجا که آنان جمع شده بودند، پیلاتوس به آنان گفت" با عیسی چه کنم، چون گفته میشود که او عیسی مسیح است؟". آنها همه گفتند :" او را به صلیب بکشان!" حاکم گفت:"او چه کار بدی انجام داده است؟" آنها بیشتر فریاد زدند و گفتند:" او را به صلیب بکشان". از آنجا که پیلاتوس دید که این اتهام کافی نیست بلکه بیشتر یک ادعا است آب برداشت و دست هایش را در مقابل ملتش شست و گفت:" من در ریختن خون این انسان بیگناهم. نگاه کنید !" در این زمان تمامی ملت فریاد زدند:" گناه خون او بر گردن ما و بچه های ما!". این یک شرح واقعه ودیالوگ غیر تاریخی است.  تمامی یک ملت که نمی تواند به مانند یک فرد صحبت نماید. این جمله:" خون او بر گردن ......... و گردن بچه های ما!" کاملا باور نکردنی است و در این نوشته آمده تا توسط آن از یک نسل و نسل های آینده تر انتقام گرفته شود.  در واقع هم نسل ها از این جمله تغذیه نمودند و انسان ها را در مقابل قاتلان فرزند خدا تحریک نمودند.     

 آدولف هیتلر یک مسیحی بنیادگرا نبود بر عکس . برخی از طرفدارانش حتی تلاش می کردند مرام های قدیمی دلاورهای ژرمن را دوباره باب نمایند. اما هیتلر  و مجریان کوره های آتش سوزیش درس مذهب را در مکتب " وصییت جدید پروتستان ها) خوانده بودند. کسی نمی تواند بگوید که این نوشته بر روی چه تعداد انسان های دیگری در آینده باز هم تاثیر خواهد نهاد و چه تعداد بنیادگراهای معمولی دیگر هم، انسان سوزی را قبول نموده و به این دلیل این کار را تکرار خواهند نمود.من قصد ندارم که تمامی جهان مسیحیت را در طی قرن های گذشته متهم سازم زیرا که بسیاری از بشر دوستان تاریخ چند قرن اخیر مسیحی ها بودند . برخی از این انسانها مسیحی سفت و سخت نبودند و در زمان سوزاندن انسانها آنها جان بسیاری از یهودیان را نجات دادند. صومعه های مسیحی یهودیان را در آغوش خود پذیرفتند و جان آنان را نجات دادند.                          عیسی مسیح عشق را میخواست ترویج کند و مردم را به عشق دعوت می نمود.  جزوه " وصیت نامه جدید"از او یک انسان بسیار جالب توجه تصویر می نماید:" عادل،مهربان و با تفاهم".  بسیار ترس آور است که بسیاری از انسانها و بسیاری از نهاد ها به نام او چه فجایع تاریخی را انجام که نداده اند و چه بیرحمانه به نام او خون ها که نریخته اند.           شما آقای رئیس جمهور!

بعنوان یک عرب و مسلمان به این حقیقت افتخار می کنید که بیش از هزار سال است که دنیای اسلام در مقابل یهودی ها و مسیحی ها نمونه ای از تفاهم بوده است. در جهان اسلام هیچگاه ملت ها به این عظمت رانده نشده اند و هیچگاه برنامه هائی برای سوزاندن و سربه نیست کردن نسلی  برنامه ریزی نشده است( البته این فجایع آدم سوزی تنها کاراکتری از مسیحیت را بر جا گذاشت). پیوند خونی میان یهودی ها و مسلمانان در طول تاریخ بشری وجود داشته است. یکی از نقاط تاریک تاریخ گذشته کشور عزیز ما هر دو زمان جنگ های صلیبی است.آنها بر سر راه خود به جانب منطقه مقدس در منطقه کنار رودخانه راین نشانه هائی از ژن یهود را کشف نمودند و زمانی که دیوار اورشلیم را شکستند تمامی ملت آن منطقه را بقتل رساندند و زنان و مردان را کهنسالان و خردسالان را خلاصه همه و همه را نابود نمودند. یکی از آنان با افتخار نوشته است که حمام خون راه افتاده بود و تا زانو در خون قوطه ور بودند.این خون مسلمانان و یهودیان بود که این چنین کشتار شده بودند و آخرین دعای آنان در آسمان به هم پیوند خورد. بعد از ماجرای اورشلیم شهر هایفا مدت زمانی هنوز در مقابل مجریان این جنگ صلیبی ایستادگی نمود. اغلب شهروندان این منطقه یهودی بودند  که دوش به دوش در مقابل اشغالگران مصر جنگیدند. مسلمانان به یهودیان اسلحه و مهمات دادند و طبق یک نوشته مسیحی یهودیان با شهامت جنگیدند. زمانی که شهر سقوط نمود آنان مابقی مسلمانان و یهودیان را به قتل رساندند. 400 سال بعدتر زمانی که مسیحیان اسپانیا را از مسلمانان دو باره باز پس ستاندند، یهودیان و مسلمانان را از آنجا بیرون راندند. بعد از دوران طلائی و فرهنگ غنی اسلامی یهودی برقرار شده در اسپانیا اما آنان بالاخره مسلمانان و یهودیان را به سرنوشت سیاه برابری دچار نمودند. تمامی رانده شدگان یهود به پناه مسلمانان و یا بهتر بگویم به مناطق مسلمان نشین که تحت سلطه مسلمانان بود پناه بردند. نگذاریم که این اختلافات بیرحمانه ای که هم اکنون بر فراز ملت ما و ملت شما احاطه شده است، موفق گردد بر روی گذشته مشترک ما سایه افکند زیرا این گذشته بنیان اتحاد و همبستگی ما و شما در آینده می باشد. رنج فعلی فلسطینی ها با چیزی که در 1973 سال پیش رخ داده است هیچ گونه رابطه ای ندارد. اگر هم رابطه ای است رابطه ای کاملا برعکس است زیرا که بدون مسیحیان مدرن ضد یهود در 200 سال گذشته هرگز جنبش صیهونیسمی رشد نمی کرد و پا نمی گرفت.  همانطور که من اشاره کردم بنیان گزار جنبش صیهونیسمی تئودور هرسل بود و این حتمی بود که تشکیل یک دولت یهودی تنها راه نجات یهودیان اروپائی است.  آنتی زمیست (ضدیهودیت ) نیروئی بوده و است که یهودیان را به فلسطین می راند. بدون آنتی زمیست ایده صیهونیست فقط ایده ای مجرد باقی می ماند. از پگروم تا کیشینیو از فراز کوره های آد م سوزی به جانب آنتی زمیسموس در روسیه که جدیدا در حدود یک میلیون یهودی را به اسرائیل اخراج نموده است. بله این آنتیزمیسموس  دشمن خطرناک بزرگی برای ملت فلسطین بوده و می باشد. در این مثال معروف که میگوید:" که فلسطینی ها "قربانی قربانیان" شده اند، بسیاری حقیقت نهفته است.        

 بجز دلایل اخلاقی همچنین این خود یک دلیل واقعی است بر علیه شرح حال صلیب کشیدن عیسی که توسط آنتی زمیست ها بعنوان وسیله ای برای به کرسی نشاندن مقاصدشان بکار میرود.                                                              

اگر صلح بیاید ، ما همه یهودیان و مسلمانان و مسیحیان همدیگر را در اورشلیم پیدا خواهیم نمود . من میدانم که شما هم مثل من در این رویا بسر می برید. امیدوار باشیم که من و شما به این آرزو برسیم.