هزار زن براي جايزه صلح نوبل, تصويري روشن از كار زنان در مخالفت با جنگ و دفاع از صلح

 

 

مترجم: فيروزه مهاجر
كورا وايس (
Cora Weiss )
تريبون فمينيستي ايران:


چرا جنگ؟
نظر به اين كه هدف اصلي سازمان ملل جلوگيري از بليه جنگ است، نظر به اين كه فقط در 11 سال بين 1989 و 2000 تعداد درگيري هاي مسلحانه در جهان بالغ بر 111 مورد بوده است آيا رويا پردازي است كه بگوييم زمان پايان دادن به جنگ فرا رسيده ؟ شاعر بزرگ، كارل سندبرگ، مي گويد: «هيچ چيز اتفاق نمي افتد مگر ابتدا به صورت رويا». اما آيا ممكن است؟ بسياري مي گويند كه تاريخ پر از جنگ است. اكثر يادمان هاي ملي يا تنديس هاي مردان اسب سوار تفنگ به دست است، يا به قهرمانان به خاك افتاده در جنگ اهدا شده. ميدان هاي نبردي كه به گورستان جنگجويان تبديل شده اند جزو جذابيت هاي توريستي محسوب مي شوند. جنگ اجتناب ناپذير است. بسياري مي گويند، حتي ممكن است در ژن ما باشد. اما بيانيه سويل سال 1989 يونسكو درباره خشونت مي گويد:«زيست شناسي بشريت را به جنگ محكوم نمي كند... جنگ ها در اذهان انسان ها آغاز مي شوند... همان نوعي كه مبدع جنگ بود قادر است صلح را ابداع كند.»
مردم زماني فكر مي كردند بردگي اجتناب ناپذير است، و قوانين و نظام هاي مالياتي برده پرور بودند.
مردم زماني فكر مي كردند استعمار اجتناب ناپذير است، و قوانين و نظام هاي مالياتي استعمار پرور بودند. همين اتفاق با آپارتايد هم افتاد.
اين سه نهاد تاريخي عمده را مبارزات ملغا كردند. من بر اين نظرم كه پرونده نهاد جنگ، تحت حمايت قوانين، قوانين به اصطلاح بشر دوستانه، و نظام هاي مالياتي را مي توان و بايد همراه با پرونده بردگي، استعمار و آپارتايد بست و به بايگاني تاريخ سپرد. من از يك ايدئولوژي صلح طلبانه صرف به اين ديدگاه نرسيده ام. برعكس، از عمل مستقيم اين نتيجه را حاصل كرده ام. جهان در 55 سال ناقابل جاي فراغت تام از دغدغه هاي هسته اي را به دفاع از باشگاهي هسته اي و اينك بازاري هسته اي سپرده است. نه بشريت مي تواند از يك كشتار جمعي هسته اي جان سالم به در برد و نه كره زمين.
مروري سريع بر يك روزنامه يا نشريه روز عكس هاي متعددي از كودكان، غير نظاميان، را كه در اثر شليك گلوله كشته شده اند پيش روي ما مي گذارد. زنان عزادارند. سلاح هاي كوچك يك مشكل بزرگ اند. تا وقتي كه به يك طريقي مي توان به اسلحه دست يافت مصرف آن ها كشتن خواهد بود. ما بايد جهان را از توليد و فروش اسلحه جز براي مصرف دفاعي پليس نجات دهيم.
جنگ و تداركات جنگ بشر را از امكانات امنيتي اش محروم مي كنند. تا وقتي كه ما به جنگ و جنگجويان ارج مي نهيم حافظ ترس و نفرت ايم، همواره نيز بر پايه جهل؛ ترس دشمن يادگيري است، جهل قدرت خود را مديون ترس است. تا وقتي كه ما براي خريد اسلحه پول مي پردازيم – آب را آلوده نگه مي داريم، زنان بسياري را بي سواد و فاقد مهارت هاي شغلي لازم نگه مي داريم، نمي گذاريم همه در جهان از مراقبت هاي بهداشتي و آموزش برخوردار شوند – مروج فقريم. مسائل بالا از جمله علت هاي ريشه اي برخوردهاي خشونت آميزند. ما نخستين زناني نيستيم كه مسئله عدم مشروعيت جنگ را مطرح مي كنيم.

ميراث سنت هاي ما
در 1870، جوليا وارد هو
Julia Ward Howe) ( مصنف سرود نيايش جنگ جمهوري و ابداع گر روز مادر، نوشت:«از درون سينه زمين ويران گشته آوايي به آسمان بر مي خيزد و مي گويد خلع سلاح، خلع سلاح». او خواهان آن بود كه «به نام زنانگي و بشريت كنگره اي متشكل از زنان همه مليت ها عهده دار حل و فصل دوستانه مناقشات بين المللي و منافع ارزشمند و عام صلح شوند.» (سپتامبر 1870)
برتا فون كينسكي (
Bertha von Kinsky ) آلفرد نوبل را تشويق كرد كه درآمد حاصل از فروش اختراعش، تي ان تي، را به يك جايزه صلح تبديل كند. در 1897، اما گلدمن (Emma Goldman) گفت:«وقتي سواد داشته باشي، وقتي به قدرتت آگاه باشي، به بمب احتياج نداري، و هيچ ديناميتي يا نيروي شبه نظامي اي جلودارت نخواهد بود». ماري كوري (Marie Curie) برنده نوبل در 1903 همراه با شوهرش، و باز تنها در 1911، زني بزرگ و مدافع صلح بود. اله آنور روزولت (Eleanor Roosvelt)، مادر اعلاميه جهاني حقوق بشر، هشدار داد كه اگر ما بخواهيم جهان را از شر جنگ نجات دهيم بايد به فكر فعاليتي جايگزين آن براي مردان جواني باشيم كه هيجان جنگ و انديشه قهرمان شدن آن ها را مجذوب خود كرده است.
شيرين عبادي، حقوقدان ايراني، اولين زن مسلماني كه جايزه صلح نوبل را برده است در سخنراني روز دريافت جايزه گفت:«اگر قرن بيست و يكم آرزومند رهانيدن خود از چرخه خشونت، اعمال تروريستي و جنگ، و اجتناب از تكرار تجربه قرن بيستم – آن فاجعه بارترين قرن بشر – باشد هيچ راه ديگري جز فهم و اجراي همه موارد حقوق بشر براي همه افراد بشر، بدون در نظر گرفتن نژاد، جنسيت، اعتقاد، مليت يا موقعيت اجتماعي نيست.» (10 دسامبر 2003)
آخرين اقدام، هزار زن براي جايزه صلح نوبل*، تصويري است روشن از كار زنان در مخالفت با جنگ و دفاع از صلح.

جاي يك زن
زنان به حفظ جوامع ياري مي رسانند و براي همين مورد حمله قرار مي گيرند. بمباران عمدي بازار در سارايوور، بوسني، يك مثال بارز است. تجاوز به عنوان آخرين سلاح كشتار جمعي، گواهي است بر اين كه جنگ آفرينان خواهان نابودي، تحقير، و سلب قدرت از زنان و، با آلودن زنان به ويروس اچ آي وي/ايدز ، كشتن آن ها و فرزندان آن ها هستند. به اين دليل است كه من اعتقاد راسخ دارم زنان مسئول به اجرا در آوردن "فرهنگ صلح" براي بقاي بشر خواهند بود و، در مشاركت با يك ديگر، اقدام استراتژيك، آموزش و سازماندهي آن را به عهده خواهند داشت.
"فرهنگ صلح" يك عبارت جا افتاده است و در واقع "قانون" سازمان ملل است. "مجموعه اي از ارزش ها، شيوه هاي رفتار و طريقه ي زندگي است كه خشونت را رد مي كند و جلوي برخوردهاي خشونت آميز را با ريشه يابي علل آن ها و حل مشكلات از طريق گفتگو و مذاكره بين افراد، گروه ها و ملت ها مي گيرد."
پس ما از يك فرهنگ خشونت كه آن قرن گذشته را متمايز مي سازد چگونه مي توانيم به يك فرهنگ صلح كه بايد اين قرن جديد را متمايز سازد برسيم؟
من در حال خواندن سرگذشت يك زن پناهنده ايراني هستم، و او از مادر بزرگش ياد مي كند كه "تا ديد حرف ها دارد به جاي باريك مي كشد، سفره شام را پهن كرد."
جلوگيري از درگيري ها در خانه شروع مي شود. چه تعداد مادر دعواهاي بين بچه ها را فيصله داده اند؟ گزارشي از خاورميانه مي خوانيم، جايي كه فلسطيني ها و اسراييلي ها به هم ملحق شده اند تا راه بلدوزرها را ببندند و نگذارند نظامي هاي اسراييلي باغ هاي زيتون را خراب كنند و جايش ديوار بكشند. "يك زن مسن فلسطيني كه روسري سفيدي به سر دارد بر فراز توده اي از سنگ رفته تا به يك زن مو خاكستري اسراييلي كمك كند. آن ها با هم راه را باز مي كنند و دست در دست هم به سمت جمعيت مي روند." جلوگيري از درگيري. كارهاي عملي قابل اجراي فوري، غير خشن، كه عملي خشونت بار را به تعويق مي اندازند و فرصتي براي اعمال صلح آميز بيشتر فراهم مي كنند.

صلح آموزي
به منظور پرورش نسل هاي جديد برخوردار از مهارت ها، ارزش ها، و دانش لازم براي خلق و حفظ صلح، ما به آموختن صلح نياز داريم. صلح در ژن ما نيست. بايد آن را بياموزيم. آموختن صلح يك دوره آموزشي مجزا نيست، بلكه يك فراگرد مشاركتي كل گرايانه است كه شامل آموزش ديدن براي و در باره حقوق بشر، عدم خشونت، عدالت اجتماعي و اقتصادي، تساوي جنسيتي، پايداري محيط زيستي، حقوق بين الملل، خلع سلاح و امنيت مي شود. اين آموزش ما را براي مشاركت دمكراتيك آماده مي كند و مبناي آن ارزش نهادن بر منزلت، تساوي و احترام همه افراد بشر است.
براي اطلاع بيشتر درباره اين كه چطور مي توان ارزش ها و مهارت هاي صلح آموزي را در كلاس هاي درس، جامعه و خانواده ادغام كرد به سايت زير مراجعه كنيد:
www.haguepeace.org
با به پايان رسيدن يك درگيري مسلجانه فرصتي مهم براي جلوگيري از غالب شدن خشونت پيش مي آيد. توافق نامه هاي صلح نه تنها براي اعلام مقرراتي كه به خشونت پايان مي دهند، بلكه براي اشاعه راه برقراري صلحي پايدار نيز مكان هاي مهمي هستند. ما معتقديم كه صلح آموزي بايد بخشي از هر توافق نامه صلح باشد. در هيچ كدام ديده نمي شود. ما يك الگو داريم كه براي هر توافق نامه صلحي مفيد است، اين الگو را يك زن اسراييلي و يك مرد فلسطيني كه مديريت
MECA ، موسسه اي براي آموزش دادن معلمان و نظارت بر كتاب هاي درسي را به عهده دارد، تهيه كرده اند. الگوي فوق براي تفسير، اصلاح و اجرا در دسترس است. وظيفه معلمان اين است كه به دانش آموزان در فهم اهميت توافق نامه هاي صلح و حضور زنان بر سر ميز مذاكرات صلح ياري رسانند.

پشت ميز مذاكره
از ميان تمامي توافق هاي حاصل شده از هنگام پايان جنگ سرد تا به امروز، فقط در مذاكرات مربوط به توافق نامه ايرلندي جمعه مبارك ]جمعه پيش از عيد پاك[ ، افريقاي جنوبي و گواتمالا زنان بر سر ميز مذاكره بودند. در همه اين موارد حضور آن ها يك تفاوت اساسي ايجاد كرد. زنان ايرلندي هيچگاه اجازه ندادند كه مذاكره كنندگان تعهدشان را نسبت به حقوق بشر فراموش كنند. افريقاي جنوبي ها صاحب قانون اساسي اي هستند كه براي حضور زنان در مجلس يك سهميه 30 درصدي حداقل در نظر مي گيرد.
مخالفت عمومي با عمل غير قانوني جنگ عليه عراق ممكن است آن لحظه مناسب را براي طرح مسئله مشروعيت جنگ از تالارهاي كميسيون مقام زن در سازمان ملل به هر روستا و شهري كه زنان به آن ها مراجعت مي كنند فراهم آورد. اينك زمان آن رسيده كه اين بحث در مدارس، جلسات اوليا و مربيان، خانه هاي فرهنگ، جلسات شوراي شهر، مجالس قانونگذاري دنيا و شوراي امنيت مكررا مطرح شود.

* طراح پروژه جايزه صلح نوبل هزار زن 2005 روث-گبي ورموت-منگولد (
Ruth-Gaby Wermot-Mangold) عضو شوراي ملي سوييس و شوراي اروپا است، او در شرح انديشه هاي به وجود آورنده اين طرح مي نويسد كه به عنوان عضو شوراي اروپا سال هاي دراز از اردوگاه هاي پناهندگان در نواحي مختلف جهان ديده كرده است – در جمهوري آذربايجان، بوسني و كوزوو، صربستان، گرجستان و چچن... و مي گويد "همه جا با زناني ديدار كردم كه كار بازسازي و صلح را در شرايطي به شدت خطرناك دنبال مي كردند. آن ها وظيفه دشوار غذا و دارو تهيه ديدن براي نيازمندان را به عهده داشتند... تماس من با اين زنان و آگاهي به اين امر كه كار آن ها به زحمت بيرون از دايره فعاليت شان نشاني از خود به جاي مي گذارد به شدت نگرانم كرد. متوجه شدم كه ساكنان كشورهايي كه صلح در آن ها برقرار است بايد كار ملموسي را كه زنان براي صلح مي كنند قابل رويت كنند. بنابراين انديشه 1000 زن براي جايزه صلح نوبل 2005 به تدريج شكل گرفت. اين واقعيت كه از 1901 جايزه صلح نوبل براي بازسازي تلاش هاي صلح و شهامت در موقعيت هاي جنگي عمدتا به (دولت) مردان داده شده، اما خطر 10 بار به زنان، اعتقاد من را راسخ تر كرد كه بايد اين موقعيت چاره اي بيابد. واكنش علاقه مندانه گسترده به اين فكر مرا تشويق به اعلام پروژه ام كرد." پروژه از مارس 2003 شروع شده است و براي اطلاعات بيشتر و معرفي نامزدهاي خودتان براي جايزه صلح نوبل هزار زن مي توانيد به سايت زير مراجعه كنيد: www.1000peacewomen.org