فاجعه? زيست محيطى در ايران

خشک شدن درياچه های سيستان، بختگان،اروميه،کارون؛گاوخونی...

على حصورى

نقل از سايت روشنگري

http://www.roshangari.com/

از سال 1366 به كارى مشغول شدم كه مجبور بودم بارها به همه?نقاط ايران سفر كنم. پيش از آن هم بخش هاى بزرگى از ميهنمان مانند آذربايجان، فارس، مازندران ، گيلان، لرستان و كردستان را خوب ديده و از برخى اطلاعات محلى ياد داشت تهيه كرده بودم. سفرهاى من تا نيمه? اول سال 1379ادامه داشت.

 

ميتوانم بگويم كه در مورد بخش هائى از كشورمان در پنجاه سال گذشته مشاهدات هشيارانه داشته و در چهل و پنج سال گذشته به يادداشت بردارى و ضبط برخى از اطلاعات پرداخته ام. آنچه براى من روشن است اين كه در اين پنجاه سال گذشته برحسب ديده هاى من، كشور ما روز به روز خشكتر شده است. بى گمان بسيارى از مردم كشور ما هم شاهد اين وضع بوده اند. خشك شدن درياچه? سيستان كه به ندرت اتفاق مى افتاد، پس از سد سازى هاى افغانستان و خيانتى كه در زمان هويدا شد، به امرى عادى تبديل شده و من در سال هاى گذشته چند بار با جيپ از وسط درياچه گذشته و راه خود را كوتاه كرده ام.

 

خشك شدن درياچه هاى بختگان و پريشان استثنائى است ولى در سال هاى اخير اتفاق افتاد. من در دوازده سالگى(شهريور1328) در زنجان رود شنا كرده ام و جاهائى از آن گودتر از قد من بود. اكنون سال هاست كه اين رود خانه را درآن فصل خشك ديده ام. در آن سالها مردم از رودخانه به باغها و كشتزارهاى خود آب مى بردند، اما اكنون موتورهاى آب در كنار رودخانه از چاه هاى كم عمق آب مى كشند. تجربه نشان داده است كه اين چاه ها كم كم گودتر خواهد شد. بخشى از اين آب فاضلاب شهر زنجان است كه زمين آن به سوى رودخانه شيب دارد.

 

اكنون اطلاع مى رسد كه نه تنها گاوخونى در حال خشك شدن است، مزارع اطراف آن از بين مى رود و زاينده رود در اصفهان به فاضلاب بيشتر مى ماند تا رود. بى گمان مادى هاى اصفهان خشك شده و لطافت هواى اصفهان را از بين برده است(اگر آن ها هم به فاضلاب تبديل نشده باشد). استان اصفهان با كمبود آب مواجه است و بيش از ميزان بارندگى در آن از چاه ها برداشت مى شود. بنابراين فاجعه در راه است.

 

در سال هاى اخير عقب نشينى آب درياچه? اروميه را ديده ام. در سال 1379 توده هاى نمك در ساحل جنوب شرقى آن پديد آمده بود و بر اساس گزارش دوستى از محل، در سه - چهار سال اخير بيشتر هم شده و غلظت آب هم بيشتر شده است.

 

اين خشكى ها و كمبود آب را آسان مى توان فهميد. مثلا وقتى بخشى از آب رود كر و سد داريوش(دورودزن) ير روى آن را براى مصرف شهر شيراز آوردند روشن بود كه حوضه? بختگان دچار كم آبى خواهد شد و شد. وقتى از آب هاى استان چهارمحال و بختيارى كه سرچشمه? آب هاى اصفهان است، براى استفاده به منطق كويرى مى برند، روشن است كه اصفهان با مشكل روبرو خواهد شد.( چندى پيش از جمله بر سر همين بردن آب هاى منطقه شهر سميرم دچار آشوب شد). وقتى با اعمال نفوذ و از روى نادانى در اطراف شهر هاى كويرى چاه هاى عميق زدند اين روشن بود كه قنات ها خشك مى شود.

 

در حدود ده سال پيش كارون فاضلابى بيش نبود و كسى ديگر نمى توانست درآن شنا كند. حتى رودهاى تجن، تالار و بابل درمازندران آب سى سال پيش را ندارد. نه قا بل ماهيگيرى هستند و نه قابل شنا. آب آنها بويژه پس از شهر هاى سر مسيرشان آلوده است، زيرا بخشى از فاضلاب شهرها به آن ها راه مى يابد. در شهر تازه ساز بم كه در نزديكى بم ويران شده? كنونى ساخته شده و نيز بخش هائى از بلوچستان از آب فسيلى كه انباشت هزاران سال است استفاده مى شود و معلوم نيست كه با اتمام آن چه خواهند كرد.

 

اكنون از آب تالاب هاى سيستان كه در محل "چاه نيمه" خوانده مى شود براى آبيارى شهر زاهدان استفاده مى شود،( حق اين بود كه براى جبران كم آبى سيستان از آن ها استفاده مى كردند) اما روشن است كه اين تالاب ها از رود هيرمند و درياچه? هامون آب مى گرفتند و با خشك شدن آنها فاضلاب شهر زابل به آن ها سرازير خواهد شد.(زابل فاضلاب ندارد و چون زمين آن از آب اشباع شده مردم چاه هاى فاضلاب را به كوچه ها گشوده اند. اگر هامون خشك نباشد فاجعه روى خواهد داد. اكنون بخشى از فاضلاب هاى سيستان به رودخانه و درياچه سرازير مى شود كه به علت كمبود آب آن ها را با تلمبه به مزارع كشاورزى هدايت مى كنند).

 

در ايران پيش از اسلام آب مقدس بود و نگهبانى و نگهدارى آن واجب. اما اكنون در فرهنگ ما مى توان درآب جارى شستشو كرد و مثلا لباس شست. آلودن آب در ايران امرى عادى شده است، به طورى كه در دور افتاده ترين مناطق كويرى هم آب قنات ها را مى آلايند( نمونه? آن قنات معروف شهر خور در جنوب شرقى سمنان است كه بسيار پرآب هم هست).

 

بى گمان با افزايش جمعيت، گسترش شهرها و نياز روز افزون به توليد كشاورزى و دامي، مخصوصا با برنامه? سخاوتمندانه? تبديل ايران به چين يا ژاپن، منابع كنونى آب در ايران پاسخگوى نياز كشور نخواهد بود. كشور ما در جائى قرار دارد كه براى استفاده از بارش محدود ساليانه بايد برنامه ريزى داشته باشد. بايد به نظام بسيار سالم و خردمندانه? قنات برگشت. بايد براى فاضلاب ها فكرى كرد. با استفاده? سخت گيرانه و اقتصادى از منابع آب مى توان از فاجعه اى كه در راه است استفاده كرد. تصفيه و شيرين كردن آب ها( چه دريا و چه فاضلاب ها) نه با روش هاى موجود كه هزينه هاى سنگين و بازده اندك دارد، بلكه با روش هاى ساده تر وكم خرج تر بايد انديشيده و راهيابى شود.

 

جمعيت كشور ما در بيست سال گذشته به شدت افزايش يافته است. مصرف نادرست آب ، آلودگى آب هاى آشاميدنى ونياز هاى صنعتى وكشاورزى كشور در آينده اى نزديك فاجعه را به معنى دقيق كلمه خواهد آفريد. چه كسى به فكر آن خواهد بود؟