پرونده رقابتي سخت ميان پاريس و واشنگتن

لوموند – 24 دسامبر 2003

برگردان :  سيامند     

 

     تکنولوژي نظامي : ايالات متحده با بهره گيري از برتري محسوس خود در زمينه تحقيقات , موفق به هر چه منزوي تر کردن فرانسه در اروپا شده است . شاهد مثال هم پيوستن بيش از نيم دوجين از کشورهاي اروپايي به برنامه F – 35 هواپيماي جنگي آينده ( جنگنده مشترک ) , در مقابل رافال فرانسوي , و يا ترجيح خريدار امريکايي توسط تاسيسات کشتي سازي آلمان در مقابل پيشنهاد DCN ( مديريت ساخت و ساز دريايي ) فرانسه و يا  Thales  ( تامپسون -  CSF سابق ) است . فرانسه همچنان بر اينکه اين توليدات خصوصياتي عميقا سياسي و استراتژيک دارند اصرار مي ورزد و آن را در رابطه مستقيم با امنيت و استقلال ملي خود مي داند .

     انرژي اتمي : اگرچه گروه امريکايي  NIF ( National Ignition Facility ) و  LMJ ( Laser MégaJoule ) فرانسوي از سالها پيش در زمينه شبيه سازي نحوه کار بمب « H » با يکديگر همکاري مي کنند , اما در زمينه کاربرد غيرنظامي اين منبع انرژي هيچ نوع همکاري اي نيست . پروژه جهاني به يکديگر پيوستن راکتورهاي حرارتي اتمي  ITER شاهدي روشن بر اين مدعاست . زماني که اروپا مي بايست براي محل پايگاه اين طرح به انتخاب ميان فرانسه و کاتالونيا [ اسپانيا ] دست مي زد , ايالات متحده ترجيح خود بر انتخاب اسپانياي خوزه ماريا آزنار « طرفدار امريکا » را به نمايش گذاشت . وزير انرژي آنها , اسپنسر آبراهام , به پايگاه اسپانيا رفت و آن را « شکوهمند » خواند . سپس , در واشنگتن در جريان جلسه 6 کشور عضو پروژه در 20 دسامبر , ايالات متحده به فشار و لابي سازي فشرده اي در حمايت از پايگاه ژاپني در رقابت با پايگاه فرانسوي , که مورد انتخاب اروپا بود , دست زد . در اثر عدم توافق عمومي , تصميم گيري به فوريه 2004 موکول شد .

     فضا : در بازار سرويس غيرنظامي پرتاب موشک , به لطف مدل هاي اوليه موشکهاي آريان , اروپايي ها نيمي از بازار جهاني را از امريکايي ها , که به مدت طولاني سرمايه گذاري خود را روي تنها فضا پيمايشان قرار داده بود , گرفته اند . اخيرا امريکايي ها با توليد يک مدل جديد پرتاب کننده موشک , که توسط قراردادهاي دولتي از حمايت وسيع مالي برخوردارند , به يک ضد حمله در اين زمينه دست زده اند.

     آزادي فرهنگي : در گزارشهاي سالانه دولت امريکا , در زمينه آزادي مذاهب در جهان , فرانسه به علت عدم رعايت حقوق برخي اقليت هاي فرهنگي معمولا مورد اشاره قرار مي گيرد . نحوه رفتار فرانسه با برخي از « فرقه » ها يي که در فرانسه « سکت » ناميده مي شوند , تبعيض وار معرفي مي شود . گزارش پارلماني فرانسه در 1996 که توصيه به سخت گيري بيشتري در رابطه با سکت ها نموده است , باعث عکس العمل هاي پرسروصدايي از جانب واشنگتن شد .

     در پاريس , ما متعجبيم که کليساي علميون ( Scientologie ) [ در امريکا ] به رسميت شناخته شده است . در اين زمينه , اعلان طرح قانوني براي جلوگيري از پوشش حجاب اسلامي در مدارس , در 17 دسامبر , موضوع هشداري در آخرين گزارش دولت امريکا بوده است : جان هانفورد تهيه کننده گزارش با تاکيد بر اينکه حمل هر نوع نشان مذهبي تا زماني که آشکارا مايه توهين به ديگري نباشد , مي بايست آزاد باشد , اعلام کرد : « [ اين موضوع ] يکي از دلايل مهم نگراني ما [ در زمينه رعايت حقوق ] است , و با دقت زيادي آن را تحت نظر خواهيم داشت » .

     هاليبورتون : در واشنگتن طرح اين پرونده بمثابه يک « ضد حمله قضايي » تصور شد . از تاريخ 8 اکتبر , قاضي پاريسي امور تجاري , رنو وان رويمبک با تشکيل پرونده و اقامه دعوي در زمينه « فساد مالي مامور خارجي » و « سوء استفاده از اموال عمومي » اين حساسيت را تشديد کرده که معاون رئيس جمهور امريکا ريچارد « ديک » چني مورد ظن قرار خواهد گرفت . قاضي در حال تحقيق در مورد 180 ميليون دلار کميسيوني است که در فاصله سالهاي 2000 – 1995 , توسط يک کنسرسيوم در حاشيه ساختمان يک مجتمع گاز در نيجريه پرداخت شده است . اين مجتمع متشکل از کمپاني هاي Technip فرانسوي , Snamprogetti  ايتاليايي , JCG   ژاپني , و  kellog Brown and Root  ( KBR ) امريکايي , شعبه اي از کمپاني هاليبورتون , کمپاني اي که در فاصله سالهاي 2000 – 1995 تحت رياست ديک چني بوده است , را زير ذره بين قرارداده است .

     کيوتو : عدم تعهد دولت بوش در عمل به امضاي بيل کلينتون براي اجراي پروتکل کيوتو در زمينه کاهش توليد گازهاي گلخانه اي , هر چند که مشخصا فرانسه را هدف قرار نمي داد , اما سياست خلع سلاح چند جانبه پيشنهادي اروپا را که توافقاتي چشمگير در سطح کره ارض بدست آورده بود را زير پا مي گذارد . دولت بوش مدعي است , اگر اين پروتکل اجرا شود , اثراتي منفي بر روند رشد اقتصاد جهاني بطور کلي و بخصوص بر اقتصاد امريکا خواهد گذاشت .

     « ستاد فرماندهي اروپا » : نامگذاري اخير زياد هم قرين به واقعيت نيست , چرا که در انتهاي مذاکراتي سخت و توان فرسا ميان اروپائي ها , و سپس ميان انگليس ها و امريکايي ها , مي بايست يک « پايگاه طراحي و فرماندهي عمليات » نظامي اروپايي ايجاد شود . از نظر واشنگتن اين سلول برنامه ريزي و طراحي که اتحاديه [ اروپا ] را قادر به پيشبرد و اجراي طرحهاي نظامي , بدون نياز به قابليت هاي نظامي ناتو , مي کند , يکي از علائم آتش افروزي عليه پيمان آتلانتيک شمالي بود .

     دولت بوش براي مشکوک بودن به فرانسه بمثابه عامل اوليه اين طرح دلايل زيادي داشت . فرانسه به همراهي آلمان , بلژيک و لوکزامبورگ , در 29 آوريل نشست مشترکي به قصد سازماندهي دفاع مشترک ترتيب دادند , و در همين نشست سازماندهي يک سرفرماندهي مستقل از ناتو مورد پيش بيني قرار گرفت . ايالات متحده فشارهاي خود بر اعضاي قديمي اروپايي ناتو , براي متقاعد کردن آنان به برکنار ماندن از اين پروژه افزايش داد , بالاخره پس از اينکه پاريس موفق شد بريتانياي کبير را به ورود به اين پروژه تشجيع کند , فشار بر [ انگليسي ها ] تا حدودي کاهش يافت . در آخر بيست و پنج [ عضو اتحاديه اروپا ] طرح را پذيرفتند , در حالي که دو طرح پيشنهادي پيشرفته تر در زمينه دفاعي , « هماهنگي ساختاري » ( يک طرح پيشرفته تر براي کشورهايي که معتقدند اين هماهنگي را مي بايست عمق بيشتري داد ) و همينطور « بند دفاع متقابل » , که هر دو با مخالفت واشنگتن روبرو بودند , بدليل شکست نشست پايه گذاري قانون اساسي اروپا , همچون حروفي بر کاغذ باقي مانده اند .

     گاليله : از سال 2001 , ايالات متحده استراتژي چشمگيري در جهت جلوگيري از پيشرفت و رقابت پروژه اروپايي , جاي گذاري اقمار ارتباطي , در مقابل  GPS ( The Global Positioning System ) امريکايي در پيش گرفته است . سيستم مجاني تحت پوشش قرار دادن تمام کره زمين , GPS از انحصاري برخوردار است که توسط گاليله تهديد خواهد شد . از نظر اروپايي ها اين موضوع مربوط به دستيابي به يک خودکفايي استراتژيک در مقابل امريکايي ها بود , که در جريان جنگ خليج , پنتاگون هر وقت اراده کرد , کيفيت ارتباطات GPS را کاهش داد . نگراني اي که ژاک شيراک در دسامبر 2001 با اعلام خطر « رعيت » نمودن اروپا طرح کرد .

     دولت امريکا , کشورهاي عضو اين پروژه را زير فشاري مضاعف گذاشته , مبني بر اينکه  پروژه گاليله يک سرمايه گذاري مالي ( 4/3 ميليارد يورو ) بزرگ و بي خاصيت است , در عين اينکه موکدا طرح مي نمايد که پروژه غيرنظامي اروپايي ها مي تواند براي بخش نظامي GPS حساسيت برانگيز باشد . اروپايي ها تا کنون خوب مقاومت کرده اند : اولين قمر از يک مجموعه 30 تايي گاليله مي بايست که در سال 2005 در مدار قرار بگيرد , و آخرين آنها در پايان سال 2008 . به نظر مي رسد که ايالات متحده بعد از يک تهاجم « بي حاصل » به قصد جلوگيري از پيوستن چين به پروژه اروپايي ها , شکست را پذيرفته باشد .